به
گزارش شیعه آنلاین، جمهور فرق اسلامی بر این نکته متفق القولند که همزیستی
مسالمت آمیز فرق و مذاهب مختلف اسلامی بر مبنای فقه خود امری واجب الإتباع
است. در این میان افراطیون در هر مذهب در صدد تخاصم با معتدلین بر می
آیند.
گفتنی است "جماعت دعوت و اصلاح ایران" که دارای تفکری نزدیک به جنبش اخوان
المسلمین است و از گروه های معتدل سنی مذهب در ایران به شمار می رود، بعد
از کودتای ارتش مصر علیه دولت "محمد مرسی" رئیس جمهور سابق این کشور، دست
از انتقاد از این کودتا نکشیده و هر روز با انتشار مقاله، یادداشت، گزارش و
مطالب گوناگون در پایگاه اطلاع رسانی خود، سعی دارد به گونه ای از دولت
اخوانی مرسی دفاع و از کودتاگران انتقاد کند که این امری طبیعی و حق این
گروه به حساب می آید.
این جماعت چند روز پیش با انتشار مقاله ای تحت عنوان "سعودی انتقام چه چیزی
را از اخوان المسلمین میگیرد؟"، از رژیم آل سعود که عامل اختلاف بین
مسلمانان است و حامی و طراح اصلی کودتا علیه دولت مرسی بود، به شدت انتقاد
کرد.
در پی انتشار این مطلب، رسانه اهل سنت نزدیک به اندیشه وهابیت در ایران، با
انتشار مطلبی تحت عنوان "آتشی در خرمن سایت إخوان ایران!..." به قلم "حسین
آزاده" از مالزی، "جماعت دعوت و اصلاح ایران" را به شدت مورد انتقاد و
حمله قرار داد.
در بخشی از این مقاله که اختلاف نظر شدید میان این دو طیف یعنی طیف نزدیک
به اندیشه اخوان المسلمین مصر و طیف نزدیک به وهابیت سعودی را نشان می دهد،
آمده:
سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح ایران مقاله ای با عنوان "سعودی انتقام چه
چیزی را از اخوان المسلمین میگیرد؟" به قلم فردی مجهول الهویه به نام
"حسام فلاحی" منتشر ساخت که مغالطات بسیار تندی را به شیوهای غیر اخلاقی
با قلمی که بوی تند خون و فتنه از آن میچکد به تصویر کشیده بود. نویسنده
خود را عضو یا وابسته به تنظیم اخوان المسلمین نمیداند، که البته نیازی به
چنین استدارکی نبود چرا که تربیت اخلاقی و مرام تربیتی اخوان المسلمین
چنین اندیشههای کجی را در میان خود جای نمیدهد.
نگارنده این چند سطر از آنجا که تربیت یافته مکتب اسلام از دیدگاه جماعت
اخوان المسلمین است، به اصالت از خود و نیابت از همه آزاد اندیشان اصلاحگرا
در جماعت اخوان المسلمین از تمامی افرادی که نویسنده مقاله مذکور بدانها
اهانتهایی روا داشته پوزش میطلبم، و از اینکه سایت رسمی جماعت که سخنگوی
آن است چنین مغالطات بیربطی را منتشر ساخته بسی شرمسارم.
مقاله فتنه افروز بالا اگر در روزنامه یا سایتی از هزاران سایت ... منتشر
میشد جای بحثی نداشت، چه که نیش عقرب نه از بهر کین است بلکه اقتضای
طبیعتش همین است. اما اینکه در منبر رسمی جماعت دعوت و اصلاح منتشر شود، نه
تنها باعث کدورت خاطر و فتنه افروزی و استفاده ابزاری حسودان و حقودان در
بهم زدن وحدت اسلامی می شود بلکه پرده از وضعیت بحرانی مدیریتی خود جماعت
بر می کشد که در ادامه این چند سطر پس از اشاره گذرا بر مغالطات نویسنده
بدان نیز میپردازم.
ترشحات بدور از منطق مقاله فوق الذکر به طور عموم بازتابی است از:
1. تربیت فرهنگی مسخ شده، و خفقان سیاسی و فکری حاکم بر جامعه ایران
2. نگرش جاهلانه و سطحی گرای نویسنده
3. حقد و کینه ورزی
از آنجا که نویسنده دست پخت فضای بسته ایران است که بینشها و نگرش هایش را
از رسانه های ... کپی برداری می کند دقیقا چون "قورباغه اصفهان" برخورد
کرده، و گمان بر این دارد که تنها ایدهای که رسانه ها و کتاب های تأیید
شده وزارت ارشاد بدیشان تزریق کردهاند وحی مطلق است، و سایرین "تروریستهای
اسلام نما" – (که صد البته منظورشان تروریست های صفوی عراق و یا حزب الله
لبنان و یا بسیجیها و پاسداران ... در سوریه نیست!) - و دارای اندیشه های
"خشونت، مثله کردن، قتلهای عقیدتی – بر وزن قتلهای زنجیره ای ...- و..."
می باشند!
ایشان از شدت حقد و کینه ای که نسبته به حرکت توحیدی "شیخ محمد بن
عبدالوهاب رحمه الله" دارد از بردن نام "محمد" ابا ورزیده او را "ابن
عبدالوهاب!!!" معرفی کرده "متعصب ترین و خونبارترین تفکرات قرون میانی" می
داند!!..
این دقیقا همان توصیفی است که ... به پیروانش که کور کورانه مهار خود را
بدست آنها سپردهاند تزریق می کند! و صد البته که بیت رهبری برای حفظ
زعامت خود و جایگاه امام زاده هایی که سالانه ملیاردها دلار برایش
میزایند مجبور است با چنین اوصافی حرکت های اصلاحگرا و توحیدی را ترور
کند.
عدم رشد سیاسی نویسنده مانع شده که بین سیستم های پادشاهی و حکومت ... فرقی
قایل شود، و البته این باز میگردد به فضای فرهنگی مسخ شده حاکم بر کشور.
نظام های پادشاهی در غرب و شرق همواره تلاش دارند عصا را از وسط بگیرند و
با خط مشی غالب بر جامعه تمایل نشان دهند تا ولاء اکثریت مردم را کسب
نمایند، و در عین حال خود مارک هیچ مذهب و مرامی را بر خود نمیچسبانند تا
سایر ملت را از دست ندهند.
بطور مثال حکومت سعودی که نویسنده بدان پیله کرده است در زیر دامن خود؛
اکثریت جامعه که پیرو مذهب امام احمد بن حنبل رحمه الله می باشند و به
سلفی ها مشهورند، و برخی از صوفی ها، و شیعیان اسماعیلی، و شیعیان اثناعشری
و غیره را دارد که نظام شاهی تلاش دارد بگونه ای پدرانه با آنها برخورد
کند که احیانا در سیاستش موفق میشود و احیانا باد در مسیری غیر از آنچه
مردم آرزو دارند وزیدن می گیرد.
و حداقل بنده هیچ پادشاهی را در کشوری عربی مشاهده نکرده ام که محاسنش را
دراز کند و به شیوه سلفی ها مثلا لباس بپوشد، و یا به مرام اثنا عشری ها
سیاه پوشیده تیشه بدست سر خود را بشکافد!