دانلود ترجمه فارسی کتاب الغدیر علامه امینی
alghadir_j1.rar
alghadir_j2.rar
alghadir_j3.rar
alghadir_j4.rar
alghadir_j5.rar
alghadir_j6.rar
alghadir_j7.rar
alghadir_j8.rar
alghadir_j9.rar
alghadir_j10.rar
alghadir_j11.rar
دانلود کتاب الغدیر
کتاب ظهور
دانلود کتابهای مذهبی به زبان عربی
دانلود کتاب قصه اجنه
کتاب احکام اعتکاف (محمد حسین فلاح زاده )
دانلود کتاب الغدیر
مطلع عشق
طوبای محبت
کتابهایی از سنی های ، شیعه شده
دانلود رایگان کتاب گنجینه عظیم دعاهای نایاب (کتاب داروخانه معنوی)
فلاح المسائل
کتاب المراقبات میرزا جواد ملکى تبریزى (ره )
زن در قرآن
فهرست تالیفات جدید آیه الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته)
غروب سرخ فام ( ترجمه : ذلک الحسین )
شیطان در کمین گاه
داستانهاى شگفت
سرگذشتهاى عبرت انگیز
سلمان فارسى
حکایتهاى گلستان سعدى به قلم روان
قصه هاى اسلامى و تکه هاى تاریخى
پیشگوئیهاى امیر المؤمنین علیه السلام
داستانها و پندها
نماز خوبان (حکایات و داستانهایى از دانشمندان و فرزانگان )
داستانهاى مدرس
در محراب اسارت
مردان علم در میدان
مجموعه قصه هاى شیرین
کشکول شیخ بهائى
داستانهاى اصول کافى جلدهاى 1 و 2
از هجرت تا رحلت
حکایتها و هدایتها در آثار استاد شهید آیة الله مرتضى مطهرى
داستان غدیر
عبرت هاى تاریخ
دوره کامل قصه هاى قرآن از آغاز خلقت تا رحلت خاتم انبیاء
از دیار حبیب
داستانهائى پیرامون نماز
داستانهاى استاد
داستان هاى ما
داستانهایى از امام على
داستانهاى قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان
داستان پیامبران جلد هاى اول و دوم از آدم تا حضرت محمد[
داستانهاى جوانمردان
داستان باستان
داستان عارفان
داستانهاى بحارالانوار جلد 5
داستانهاى بحارالانوار جلد 4
داستانهاى بحارالانوار جلد 3
داستانهاى بحارالانوار2
داستانهاى بحارالانوار1
داستانهاى عارفانه
عاقبت بخیران عالم2
عاقبت بخیران عالم1
400 داستان از مصایب امام على علیه السلام
چهل داستان در باره نماز و نماز گزاران
داستان از معجزات و کرامات امام على (ع )
داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع )
ده گفتار
یکصد موضوع ، پانصد داستان
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی علیه السلام
داستانهاى شیرین از نماز شب
داستانها و حکایتهاى مسجد
داستانهایى از زمین کربلا
اجتهاد در مقابل نص
دو مکتب در اسلام
قرآن و تبلیغ
از عاشورا تا غدیر
فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام
ایام در نگاه امام
روزشمار تاریخ اسلام (ماه محرم)
روزشمار تاریخ اسلام (ماه صفر)
در محضر علامه طباطبایی
توبه
کامل الزیاره
نگاهی بزندگی دوازده امام
تبرک و توسل
صحیفه علویه
آداب طب پزشکی و مختصری از تاریخ طب
رمز پیروزی مردان بزرگ
کشکول جبهه
سرنوشت دو خواهر
داستان راستان جلد اوّل و دوّم
حکایتها و هدایتها در آثار علامه شهید مطهری
داستان دوستان
خاطرات
داستانهای بحار الانوار
حیوة القلوب
قرآن در آیینه نهج البلاغه
قرآن کریم از منظر امام رضا (ع)
قرآن هرگز تحریف نشده است !
کیش پارسایان(دروس استاد آیة الله مجتبى تهرانى)
حاکمیت در اسلام
آمریکا از دیدگاه امام خمینى
ایام در نگاه امام (قدس سره )
تهاجم فرهنگى
احسن القصص شرح مستند داستان حضرت یوسف (ع)
آشنایى با فرق و مذاهب اسلامى
یکصد و چهارده نکته در باره نماز
کتابهای شهید مطهری(PDF)
نماز شب
معراج السعاده(مولف : ملا احمد نراقی)
فاطمه الزهرا (س)( مولف : حسان )
عمل در ترازوی حق (مولف : مصطفی جعفر طیاری)
عاقبت بخیران عالم
دانلود قران کریم
سخنان امام حسین (ع) از مدینه تا کربلا ::: مولف : محمد صادق نحمی
زیارت ناحیه مقدسه
رمز موفقیت مردان بزرگ ( مولف : آیه الله جعفر سبحانی)
رهنمود های امام صادق (ع)
رجعت در اندیشه شیعه( مولف : محمد هادی شریعت)
دستور العمل های عرفانی از علمای بزرگ اخلاق
حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) ::: مولف آیت الله مکارم شیرازی
حدیث معراج ( مولف : سید محمد رضا غیاثی)
چشم براه مهدی (عج)
پند های نبی اکرم (ص) به ابوذر غفاری
پرتوئی از اسرار حج (مولف : عباسعلی زارعی سبزواری)
ارشاد القلوب( مولف : حسن بن ابی الحسن دیلمی )
امثال القرآن( مولف : آیه الله مکارم شیرازی )
المرقبات( مولف : میرزا جواد ملکی تبریزی)
اصول و مبانی مداحی (مولف : ابوالفضل هادی منش)
شیعه( مولف : سید محمد حسین طباطبائی)
اصول و فروع کافی
میزان الحکمة
وسائل الشیعة
تهذیب الاحکام
بحار الانوار
دانلود کتاب معاد شناسی
دانلود کتاب ذکر الله
لینک دانلود تفسیر المیزان (تالیف : علامه طباطبایی (ره))
تفسیر عرفانی سوره مبارکه حمد از امام خمینی رحمه الله علیه
دانلود کتاب صحیفه علویه (ع)
دانلود کتاب الله شناسی
دانلود کتاب امام شناسی
سخنان حسین بن علی (ع) از مدینه تا کربلا
دانلود کتاب زیتون (ترجمه خصائص الحسینیه(ع) )
دانلود کتاب چهره درخشان حسین بن علی (ع)
دانلود کتاب خورشید کعبه
دانلود کتاب شبی در پایتخت بهشت
دانلود کتاب کلید آسمان
دانلود کتاب پیشگوییهای امام علی (ع)
دانلود کتاب خاطرات امیر مومنان علی (ع)
دانلود کتاب سلمان و بلال
دانلود کتاب زندگانی حضرت ابولفضل العباس(ع)
دانلود کتاب چهره درخشان حضرت عباس
دانلود کتاب کرامات العباسیه(ع)
دانلود کتاب ستاره درخشان شام
دانلود کتاب نجم الثاقب
دانلود کتاب چشم براه مهدی (عج)
دانلود کتاب برگى از آسمان
دانلود کتاب شناخت زندگى بخش
آموزش اصول و فنون مداحى
دانلود کتاب مسائل جنسی و زناشوئی در احادیث
بیست گفتار
انسان و سرنوشت
انسان کامل
انسان و ایمان
انسان در قرآن
امامت و رهبری
امدادهای غیبی در زندگی بشر
استاد مطهری و روشنفکران
دانلود کتاب اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب
دانلود رساله سیر و سلوک بحرالعلوم
کتاب بازگشت خورشید براى امیرالمؤمنین (ع)
دانلود کتاب تذکره الاولیاء
امالى شیخ صدوق
دانلود کتاب داستان هایی از کرامات شهدا
کتاب امالی شیخ مفید
توحید علمی و عینی در مکاتب حکمی و عرفانی
دانلود کتاب روج مجرد
دانلود کتاب مناجات نامه خواجه عبداللع انصاری
دانلود کتاب مهرتابان
دانلود رساله لب اللباب
دانلود PDF سخنان مرحوم حاج اسماعیل دولابی
دانلود کتاب درآمدی بر علم اصول (علی صفایی حایر)
گزیده ای از کتاب اسرار آفرینش اهل بیت
{مظلومیت رهبر(کلیپ ویژه موبایل سخنرانی دانشمند)}
{اثبات برتری مذهب شیعه بر مذهب سنی در یک دقیقه با استفاده از قرآن توسط حجت الاسلام قرائتی(ویژه موبایل)}
مجموعه 69 کتاب و نرم افزار مذهبی برای موبایل(جاوا)
{کلیپی جالب از مصاحبه با دختران بد حجاب و جواب انها توسط کارشناسان(ویژه موبایل)}
{پرسش و پاسخ مذهبی}{حکایات و داستان ها}{کیمیای محبت(زندگی نامه شیخ رجبعلی خیاط)(بسیار اموزنده!!)}{طوبای محبت}{جملات زیبا و دلنشین}{شفای سرطان پسربچه سنی در مسجد جمکران + فیلم!}{سخن گفتن با خدا!}{دیدار با خدا}{مطلع عشق}{sms مذهبی}{دانلود کتاب قصه اجنه}{جن در آیات قرآن کریم}{احادیث مرتبط با مرگ.}{تقوا چیست؟}{گریه کردن برای امام حسین علیه السلام}{رابطه نماز صبح و سرطان!}{زندگینامه: امام خمینی (1281-1368)}{درباره ایت الله بهجت (از سری جلسات استاد محمد روحی از بهترین شاگردان ایت الله بهجت)}{همراه با استاد آقایان آیت الله بهجت ، علامه طباطبائی و بسیاری از علمای بزرگ دیگر....ایت الله سید علی قاضی}{دوای درد چشمان اینجاست!!!}{زندگینامه: سید محمدحسین طباطبایی (1281-1360)}{دانلود رایگان کتاب گنجینه عظیم دعاهای نایاب (کتاب داروخانه معنوی)}{جملاتی تکان دهنده از جنود عقل و جهل}{گفتگوی چهار شمع}{آموزش اصول و فنون مداحى}{پیامک های مخصوص روز جمعه و امام زمان (عج)}{جملات اخلاقی آیت الله امجد}{تشرف شیخ محمد شریف زاهدی (عالم سنی) به مذهب اهل بیت(ع)}
سئوالات زیرسئوالات یکی ازبرادران اهل سنت می باشد
سوال از مولوی ها درباره کلمه ی مولانا
یه سوالی که همیشه ذهنم را آزار می دهد این است که ما به برگانمان عبارت مولانا را به کار می بریم مثلا : مولانا محمد عمر سربازی (رض) مولانا عبدالرحمن ، مولانا عبدالحمید . و منظورمان هم این است که مولای ما رهبر ما ، سرور ما عبدالحمید .
اگر مولانا در اینجا به معنای رهبر ما هست چرا در من کنت مولاه فهذا علی مولاه در اینجا مولا را به معنای دوست به کار می بریم .
آیا جایگاه حضرت علی (رض) کمتر از مولانا عبدالحمید است ؟
آیا در عبارت مولانا عبدالحمید هم به معنای دوست ما است ؟
با سلام .
نکته ی زیبایی درباره وهابیت به نظرم امد به شما بگم اگر اشتباه است بگویید تا اصلاح کنم .
وهابیت از زمان تاسیس توسط محمد بن عبدالوهاب یک موضوع خطرناک را دنبال می کردند و آن زدن و از بین بردن حب پیامبر و صحابه و اهل بینش بود به این نحو که هر چیز که مظهر حب است باید از بین برودو همین را دنبال می کنند .
پیامبر (ص) مزد رسالتش را "مودت فی القربی" قرار داد و اگر این ارتباط قلبی و محبت آمیز با انها برقرار کردیم خود به خود به دنبال آنها خواهیم رفت به نماز می ایستیم و روزه می گیریم ولی اگر از آنها خوشمان نیامد اصلا نه نماز می خوانیم و نه ....
وهابیت می خواهند این حب را از بین ببرند لذا به عنوان شرک بارگاه و قبور آنها را شک و بت پرستی می دانند در حالی که رفتن به کنار قبور صحابه و بزرگان دین برقرار کردن ارتباط با بندگان صالح خداست .
برگزاری مراسمات تولد و عزا را برای آنها به عنوان بدعت معرفی کردند .
واسطه قرار دادن که ریشه ی قرآنی دارد را شرک می دانند و ....
خوب ما برای تولد و عزای آنها هیچ احساسی نداشته باشیم . برای بارگاه آنها هیچ اهمیتی ندیم . چون مردن از انها چیزی نخواهیم و شفاعت آنها را قبول نداشته باشیم به چی دل خوش باشیم .
در ضمن امام اعظم ابوحنیفه (رض) در بغداد حرم و بارگاه داره اگر این شرک بود باید خرابش می کردند .
یک سنگ لباس های حضرت موسی را دزدید و حضرت هم به دنبال آن و مجازات آن سنگ !
با سلام .
ببخشید کسی هست که این روایت صحیح امام بخاری را برایم درست ترجمه کنه ؟؟
اونطوری که اجمالا فهمیدم روایت درباره حضرت موسی کلیم الله است که برای حمام لب رودخانه رفته بود و لباس های خود را روی سنگ گذاشته بود و وقتی خودش را شست و تمام شد و خواست لباس هایش را بردارد سنگ فرار کرد و حضرت موسی دنبال سنگ میدوید تا لباس های خود را از سنگ بگیرد تا اینکه به قوم خود رسید و در آنجا سنگ ایستاد و قوم بنی اسرائیل پیامبر خود را لخت مادر زاد دیدند . حضرت موسی عصبانی شد و با عصای خود به سنگ زد و سنگ شروع به گریه کرد ؟
این بیشتر شبیه جوک هست و البته توهین به پیامبر بزرگ الهی .
نمی دونم چرا این روایت را صحیح میدانیم و حاضر نیستم قبول کنیم که این روایت بیشتر به اسرائلیات می ماند . نه به روایات اسلامی .
باب من اغتسل عریانا وحده فی الخلوة ومن تستر فالتستر أفضل وقال بهز عن أبیه عن جده عن النبی صلى الله علیه وسلم الله أحق ان یستحیا منه من الناس
حدثنا إسحاق بن نصر قال حدثنا عبد الرزاق عن معمر عن همام بن منبه عن أبی هریرة عن النبی صلى الله علیه وسلم قال کانت بنو إسرائیل یغتسلون عراة ینظر بعضهم إلى بعض وکان موسى یغتسل وحده فقالوا والله ما یمنع موسى ان یغتسل معنا الا انه آدر فذهب مرة یغتسل فوضع ثوبه على حجر ففر الحجر بثوبه فخرج موسى فی اثره یقول ثوبی یا حجر ثوبی یا حجر حتى نظرت بنو إسرائیل إلى موسى فقالوا والله ما بموسى من بأس واخذ ثوبه فطفق بالحجر ضرب
صحیح البخاری - البخاری - ج 1 - ص 73
یک سوال درباره نحوه تعیین خلیفه
سلام
یک موضوعی که برای من حل نشده مسئله ی کیفیت انتخاب خلیفه برای مسلمین است .
انتخاب حضرت ابوبکر ( رض ) بوسیله ی شورای مسلمین بود . و انتخاب حضرت عمر ( رض ) بوسیله ی وصیت حضرت ابوبکر هست و انتخاب حضرت عثمان ( رض ) بوسیله ی شورای 6 نفره بود و انتخاب حضرت علی ( رض ) بوسیله ی مردم .
بعد از آن انتخاب حضرت معاویه بوسیله ی حکم بود .
برای من سوال هست که چرا یک روند ثابتی برای تعیین خلیفه نیست و یا اگر بود من اطلاع ندارم . به من کمک کنید . ممنون
یک روز توی دانشگاه با یک دوست شیعه درباره اختلافات شیعه و سنی صحبت می کردیم .
بحثمون هم درباره اختلاف در وضو بود . من به اون دوستم گفتم شما شیعیان چرا بعد از وضو پاهای خود را نمی شویید و با همان عرق و چرک وارد مسجد می شوید این توهین به مسجد وجسارت به خانه ی خدا است . دلتون را خوش کردید و روی پپای خودتان را مسح می کنید و....
مقداری برایش توضیح دادم هیچ جوابی نداشت سوت و کور مونده بود که به من چه جوابی بدهد .
تا اینکه فردا اومد و قرآن ترجمه دار در دستش بود و یک صفحه ای از قرآن را علامت گذاشته بود باز کرد سوره مائده آیه 6 این بود " یا ایها الذین آمنوا اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا وجوهکم وایدیکم الی المرافق وامسحوا برووسکم و ارجلکم الی الکعبین .
ترجمه ی آیه را خواند ..... و سرهایتان و پاهایتان را تا برآمدگی مسح کنید .
گفتم این ترجمه ی شماست من قبول ندارم .
گفت : بیا خودت ترجمه کن من هم دیدم که وامسحوا یعنی مسح کنید برووسکم یعنی به سرهایتان و ارجلکم یعنی پاهایتان الی الکعبین هم را هم نمی دونستم .
من دیدم که حرفش درست است تو قرآن امده که پاهایتان را مسح کنید پس ما چرا می شوییم .
این سوال را من از علمای بزرگوارمان دارم و از هر کسی که جوابش را می داند که به چه دلیل ما پاهایمان را میشوییم آیا در قرآن دلیلی داریم.
لطف کنید من را راهنمایی کنید تا هفته بعد به این دوستم بگوییم .
یازده سئوال ازاهل سنت
سوال اول:آیا جناب عمر بن خطاب در نبوت حضرت محمد شک کرده است یا نه؟
سوال دوم: آیا منع ازدواج موقت توسط جناب عمر بن خطاب بوده است؟
سوال سوم: آیا جناب عمر بن خطاب تهدید به سوزاندن خانه علی بن ابیطالب کرد؟
سوال چهارم: آیا عمر بن خطاب قاتل جناب فاطمه بنت محمد می باشد؟
سوال پنجم: آیا جناب عمر بن خطاب اولین کسی بود که در نماز میت 4بار تکبیر گفت
سوال ششم:آیا این که می گویند عمر بن خطاب برای حفظ سوره بقره 12 سال طول کشید. صحیح است؟
سوال هفتم: آیا فاطمه بنت محمد از جناب ابوبکر و عمر غضبناک بود؟
سوال هشتم: آیا درست است که جناب فاطمه بنت محمد عمر بن خطاب را نفرین کرد؟
سوال نهم: آیا این درست است که جناب عمر بن خطاب را اهل کتاب (فاروق) خواندند؟
سوال دهم: آیا پیامبر اکرم به کسی لقب فاروق را اعطا نمودند؟
سوال یازدهم: آیا اینکه جناب عمر بن خطاب منع کردند متعه را دلیل شخصی بود؟
** برای دیدن مقاله و جوابها به ادامه مطلب بروید**
یازده سوال از برادران اهل سنت(۱)
۱- آیا جناب عمر بن خطاب در نبوت حضرت محمد شک کرده است یا نه؟
چون در کتب اهل سنت از زبان جناب عمر چنین آمده است:
( والله ما شککت منذ اسلمت الا یومئذ (روز صلح حدیبیه)
(در این متن صراحتا جناب عمر به شک در نبوت اعتراف می نمایند)
منابع:
*المصنف عبدالرزاق ج5 ص 339- منشورات المجلس العلمی
صحیح ابن حبان ج 11 ص224- موسسه الرساله
المعجم الکبیر ج 20 ص 14- مکتبه ابن تیمیه
الدر المنثور ج6 ص77- دارالمعرفه
تاریخ مدینه دمشق ج 57 ص 229- دارالفکر*
سوال دوم:
آیا منع ازدواج موقت توسط جناب عمر بن خطاب بوده است؟
چون در کتب اهل سنت می باشد از زبان جناب عمر که چنین گفته اند:
(متعتان کانتا فی عهد رسول الله و انا احرمها.........)
( این متن بیانگر منع توسط جناب عمر است)
منابع:
المبسوط ج4 ص27- دارالمعرفه
المغنی ج7 ص 572- دارالکتاب العربی
الشرح الکبیر ج7 ص537- دارالکتاب العربی
المحلی ج 7 ص 107- دارالفکر
مسند احمد بن حنبل ج 3 ص325- دارصادر
معرفه السنن و آلاثار ج5 ص 345- دارالکتب العلمیه
تفسیر الرازی ج10 ص 50
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی ج 1 ص182- داراحیاء التراث العربی
اصول السرخسی ج 2ص6- دارالکتاب العلمیه
تفسیر قرطبی ج 2ص329- داراحیاء التراث العربی
تذکره الحفاظ ج 1 ص156- داراحیائ التراث العربی
علل الدار قطنی ج 2ص156- دارطیبه
کنزالعمال ج16 ص521- موسسه الرساله
صحیح البخاری مجلد3 ص158- دارالفکر
سوال سوم:
آیا جناب عمر بن خطاب تهدید به سوزاندن خانه علی بن ابیطالب کرد؟
الامامة والسیاسة - ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الزینی - ج 1 - ص 19
والذی نفس عمر بیده . لتخرجن أو لأحرقنها على من فیها ، فقیل له یا أبا حفص . إن فیها فاطمة ؟
فقال وإن
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 6 - ص 48
فقال : والذی نفسی بیده لتخرجن إلى البیعة أو لأحرقن البیت علیکم
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تاریخ الطبری - الطبری - ج 2 - ص 443
عن زیاد بن کلیب قال أتى عمر بن الخطاب منزل علی وفیه طلحة والزبیر ورجال من المهاجرین فقال والله لأحرقن علیکم أو لتخرجن إلى البیعة
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
الملل والنحل - الشهرستانی - ج 1 - ص 57
احرقوا دارها بمن فیها
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
الامامة والسیاسة ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الزینی- مؤسسة الحلبی وشرکاه للنشر والتوزیع
شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید- دار إحیاء الکتب العربیة
تاریخ الطبری- مؤسسة الأعلمی للمطبوعات
الملل والنحل- دار المعرفة
...............
سوال چهارم:
آیا عمر بن خطاب قاتل جناب فاطمه بنت محمد می باشد؟
تفسیر العیاشی - محمد بن مسعود العیاشی - ج 2 - ص 67
فضرب عمر الباب برجله فکسره
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
الملل والنحل - الشهرستانی - ج 1 - ص 57
احرقوا دارها بمن فیها وما کان فی الدار غیر على وفاطمة والحسن والحسین
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
روضة الواعظین - الفتال النیسابوری - ص 151
مرضت مرضا شدیدا
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مؤتمر علماء بغداد - مقاتل بن عطیة - پاورقى ص 181
إن عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتى ألقت الجنین من بطنها
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
الملل والنحل - الشهرستانی - ج 1 - ص 57
حتى القت الجنین من بطنها
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 14 - ص 193
فألقت المحسن من بطنها
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
سیر أعلام النبلاء - الذهبی - ج 15 - ص 578
أن عمر فس فاطمة حتى أسقطت محسنا .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
لسان المیزان - ابن حجر - ج 1 - ص 268
ان عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
میزان الاعتدال - الذهبی - ج 1 - ص 139 (دار المعرفة)
ان عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
جواهر المطالب فی مناقب الإمام علی (ع) - ابن الدمشقی - ج 2 - پاورقى ص 121 (|مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة)
روى ابن أبی دارم المحدث أن عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
الوافی بالوفیات - الصفدی - ج 6 - ص 15 (دار إحیاء التراث العربی)
قال إن عمر ضرب بطن فاطمة یوم لبیعة حتى ألقت المحسن من بطنها
....................................................
سیر أعلام النبلاء- مؤسسة الرسالة
لسان المیزان ابن حجر- مؤسسة الأعلمی للمطبوعات
تفسیر العیاشی- |المکتبة العلمیة الإسلامیة – طهران
الملل والنحل- دار المعرفة
روضة الواعظین الفتال النیسابوری- منشورات الشریف الرضی - قم
مؤتمر علماء بغداد مقاتل بن عطیة- دار الکتب الإسلامیة - طهران
شرح نهج البلاغةابن أبی الحدید- مؤسسة إسماعیلیان
سوال پنجم:
آیا جناب عمر بن خطاب اولین کسی بود که در نماز میت 4بار تکبیر گفت
کتاب الأوائل - ابن أبی عاصم - ص 8
أول من جمع الناس فی صلاة الجنائز على أربع تکبیرات .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
إمتاع الأسماع - المقریزی - ج 1 - پاورقى ص 380
أول من جمع الناس فی صلاة الجنائز على أربع تکبیرات
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
المصنف - عبد الرزاق الصنعانی - ج 3 - ص 480
عبد الرزاق عن الثوری عن إسماعیل عن الشعبی عن
عبد الرحمن بن أبزی قال : کبر عمر على زینب بنت جحش أربع تکبیرات
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
الطبقات الکبرى - محمد بن سعد - ج 8 - ص 112
کبر عمر على زینب بنت جحش أربعا
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
الطبقات الکبرى - محمد بن سعد - ج 8 - ص 112
کبر عمر على زینب بنت جحش أربعا
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
المحلى - ابن حزم - ج 5 - ص 124
جمعهم عمر على أربع تکبیرات
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تلخیص الحبیر - ابن حجر - ج 5 - ص 168
فجمعهم عمر على أربع تکبیرات
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نیل الأوطار - الشوکانی - ج 4 - ص 99
جمعهم عمر على أربع تکبیرات .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
عون المعبود - العظیم آبادی - ج 8 - ص 343
فجمعهم عمر على أربع تکبیرات
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
المصنف عبد الرزاق الصنعانی-منشورات المجلس العلمی
الطبقات الکبرى- دار صادر
کتاب الأوائل- دار الخلفاء للکتاب الإسلامی الکویت
إمتاع الأسماع المقریزی - دار الکتب العلمیة
المحلى ابن حزم- دار الفکر
تلخیص الحبیر ابن حجر- دار الفکر
نیل الأوطار الشوکانی- دار الکتب العلمیة
سوال ششم:
آیا این که می گویند عمر بن خطاب برای حفظ سوره بقره 12 سال طول کشید. صحیح است؟
تنویر الحوالک - جلال الدین السیوطی - ص 216
ابن عمر قال تعلم عمر البقرة فی اثنتی عشرة
سنة فلما ختمها نحر جزورا
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تفسیر القرطبی - القرطبی - ج 1 - ص 40
حدثنا مالک عن نافع عن ابن عمر قال : تعلم عمر البقرة فی اثنتی عشرة سنة ،
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
‹ پاورقى ص 40 ›
( 1 ) فی الأصول : " المسمی فی ذکر أسماء . . . الخ " .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
الدر المنثور - جلال الدین السیوطی - ج 1 - ص 21
ابن عمر قال تعلم عمر البقرة فی اثنتی عشرة سنة فلما ختمها
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تاریخ الإسلام - الذهبی - ج 3 - ص 267
وقال إن عمر : تعلم عمر البقرة فی اثنتی عشرة سنة ، فلما تعلمها نحر جزورا .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تنویر الحوالک جلال الدین السیوطی- دار الکتب العلمیة تفسیر القرطبی- دار إحیاء التراث
الدر المنثورجلال الدین السیوطی- دار المعرفة
تاریخ الإسلام الذهبی- دار الکتاب العربی
...........................
سوال هفتم:
آیا فاطمه بنت محمد از جناب ابوبکر و عمر غضبناک بود؟
صحیح البخاری - البخاری - ج 5 - ص 82
فوجدت فاطمة على أبی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
صحیح مسلم - مسلم النیسابوری - ج 5 - ص 154
فوجدت فاطمة على ابن بکر فی ذلک قال فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
شرح مسلم - النووی - ج 12 - ص 77
فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
عمدة القاری - العینی - ج 17 - ص 258
فوجدت فاطمة على أبی بکر فی ذالک فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
صحیح ابن حبان - ابن حبان - ج 11 - ص 153
فوجدت فاطمة على أبی بکر من ذلک فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
صحیح ابن حبان - ابن حبان - ج 14 - ص 573
فوجدت فاطمة على أبی بکر فی ذلک وهجرته فلم تکلمه حتى توفیت
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 16 - ص 218
فوجدت من ذلک على أبى بکر وهجرته فلم تکلمه حتى توفیت
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
الطبقات الکبرى - محمد بن سعد - ج 2 - ص 315
فوجدت فاطمة علیها السلام على أبی بکر فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
سیر أعلام النبلاء - الذهبی - ج 2 - پاورقى ص 121
فوجدت فاطمة على أبی بکر فی ذلک ، فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تاریخ المدینة - ابن شبة النمیری - ج 1 - ص 196 - 197
فوجدت فاطمة على أبی بکر رضی الله عنه فی ذلک ، فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
إمتاع الأسماع - المقریزی - ج 13 - ص 159
فوجدت فاطمة على أبی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
صحیح البخاری- دار الفکر
صحیح مسلم- دار الفکر
شرح مسلم النووی- دار الکتاب العربی
عمدة القاری- دار إحیاء التراث العربی
صحیح ابن حبان- مؤسسة الرسالة
شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید- دار إحیاء الکتب العربیة - عیسى البابی الحلبی وشرکاه||مؤسسة مطبوعاتی إسماعیلیان
الطبقات الکبرى- دار صادر
سیر أعلام النبلاء- مؤسسة الرسالة
تاریخ المدینة- دار الفکر
إمتاع الأسماع- دار الکتب العلمیة
سوال هشتم:
آیا درست است که جناب فاطمه بنت محمد عمر بن خطاب را نفرین کرد؟
و الله لادعون علیک فی کل صلاه
منابع:
الامامه و السیاسه تحقیق زینی ج1 ص20- موسسه الحلبی
سوال نهم:
آیا این درست است که جناب عمر بن خطاب را اهل کتاب (فاروق) خواندند؟
اهل کتاب این نام را به او داده اند نه پیامبر اکرم (ص) ؛ هممانگونه که ابن سعد خودش در طبقات می نویسد:
( اخبرنا یعقوب بن ابراهیم بن سعد عن ابیه عن صالح بن کیسان قال ابن شهاب : بلغنا ان اهل الکتاب کانوا اول من قال لعمر بن خطاب الفاروق، و کان المسلمون یأثرون ذلک قولهم و لم یبلغنا ان رسول الله)
*طبقات الکبری ج3 ص270*
کتبی دیگری از اهل سنت که این کلام را بیان کرده اند:
1- تاریخ مدینه دمشق ج44 ص51- دارالفکر
2- تاریخ الطبری ج3 ص267- موسسه الاعلمی للمطبوعات
3- اسدالغایه ج4 ص57- اسماعیلیان/
4- المنتخب من ذیل المذیل ص11- موسسه الاعلمی للمطبوعات
5- تاریخ المدینة - ابن شبة النمیری ؛ج 2 ص 662- دارالفکر قم
همچنین ابن کثیر در ترجمه عمر بن خطاب در کتاب البدایه و النهایه می نویسد:
عمر بن الخطاب بن نفیل بن عبدالعزی..... ابوحفص العدوی، الملقب بالفاروق قیل لقبه بذلک اهل الکتاب *البدایه و النهایه ج7 ص150- داراحیاء التراث العربی*
سوال دهم:
آیا پیامبر اکرم به کسی لقب فاروق را اعطا نمودند؟
( و قد قال هو علیه السلام (علی بن ابیطالب): انا الصدیق الاکبر، و انا الفاروق الاول، اسلمت قبل اسلام الناس......) * شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1 ص30- داراحیا الکتب العربیه*
(فصرحت بتهمه ابی بکر الصدیق و عمر الفاروق....) * شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج16 ص35- داراحیاء الکتب العربیه*
عن ابن عباس و ابی ذر قالا: سمعنا النبی(ص) یقول لعلی: انت الصدیق الاکبر، و انت الفروق الذی یفرق بین الحق و الباطل *الریاض ج2 ص155/ینابیع الموده لذوی القربی ج3 ص407- درالاسوه/
جواهر المطالب فی مناقب الامام علی،الباعونی شافعی ج1 ص33- مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه*
سوال یازدهم:
آیا اینکه جناب عمر بن خطاب منع کردند متعه را دلیل شخصی بود؟
طبق نقل بزرگان اهل سنت این منع یک مسئله شخصی بود و در شان جناب عمر بن حریث بوده است:
کنا نستمتع بالقبضه من التمر و الدقیق الایام علی عهد رسول الله (ص) و ابی بکر و عمر حتی نهی عمر عنه فی شأن عمرو بن حریث
منابع:
نیل الاوطار ج6 ص22- دارالجیل
صحیح مسلم ج4 ص131- دارالفکر
السنن الکبری ج7 ص131- دارالفکر
عمده القاری ج17 ص246- دارحیاء التراث العربی
المصنف عبدالرزاق ج7 ص500- منشورات المجلس الاعلمی
نصب الرایه ج3 ص338- دارالحدیث قاهره
الداریه فی تخریج احادیث الهدایه ج2 ص57- دارالمعرفه
تاریخ المدینه ج2 ص717- دارالفکر قم
الاستذکار ج5 ص505- دارالکتب العلمیه
التمهید ج10 ص112- المغرب، وزاره عموم و الاوقاف
محمد علی در وبلاگ شیعیان اهل سنت واقعی چنین می نویسد:
وقتی این کتاب را دیدم، با خود گفتم بالاخره یکی از برادران اهل سنت حاضر شده است که تعصب و لجاجت را کنار گذاشته و شخصیت واقعی معاویه را آنگونه که در تاریخ و اسناد آمده است برایمان بازگو کند! اما این آرزویی بیش نبود، چرا که از همان آغاز معلوم بود که نویسنده قصد تکرار همان دروغهای همیشگی را دارد!
از جمله اعتقادات عجیب اهل سنت اینست که همه صحابه رسول خدا را افرادی عادل میدانند و به شیعیان خرده میگیرند که چرا مانند آنها به همه صحابه احترام نمیگذارند؟! و جالب اینجاست که حتی فردی چون معاویه ( لعنة الله علیه) را هم در شمار صحابه پیامبر میآورند و برای وصف شخصیت او چنان میتازند و احادیث جعلی زیادی را نقل میکنند که آدم بیخبر، گمان میکند هیچ شخصیتی در صدر اسلام به پای معاویه ( لعنة الله علیه) نخواهد رسید! البته افرادی چون معاویه در زندگی نکبت بار خود، چنان جنایتهایی را مرتکب شده بودند که پاک کردن و پوشاندن همه آنها برای دوستانشان میسر نبود و در بسیاری از کتب تاریخی و روایی شیعه و سنی، ماجرای آنها ثبت گردیدهاست. اما دوستان اهل سنت ما، قاعدهای را برای خودشان بوجود آوردهاند که اسم آنرا « خطای اجتهادی» گذاشتهاند! و هرجا که متوجه خطا، جنایت و اشتباهی فاحش از صحابه میشوند، برای سرپوش گذاشتن بر آنها، فورا ادعا میکنند که آنها مجتهد بودند و در اجتهاد خود دچار اشتباه شدهاند!
جنگ با علی(علیه السلام) چرا؟!
از جمله کشفیات نویسنده محترم کتاب فوق اینست که درباره جنگ معاویه با حضرت امیر اینگونه قلم فرسایی میکنند:
« شبههای که در مورد حضرت معاویه! ایجاد میکنند و تمامی دشمنیها و کینهتوزیها از آنجا شروع میشود اینکه اگر معاویه فرد آگاه و دینداری بوده است، پس چرا با خلیفهی راشدهی رسول خدا و یکی از دست پروردگان خانه پیامبر یعنی حضرت علی وارد جنگ شده و بر ضد او شمشیر کشیده است؟»
اما نباید از این دوستان انتظار داشته باشید که جواب این پرسش تاریخی را به درستی برایتان شرح دهند. چرا که در این مورد نیز باز جانب معاویه را گرفته و از خطای اجتهادی او سخن میگویند! :
« اولا باید ریشه این جنگ را بررسی نمود و آگاهانه از منابع بیطرف جریان را مورد مطالعه قرار داد سپس قضاوت نمود!!... ثانیا باید اینرا بدانیم که تمامی اصحاب رسول الله « عدول» هستند و خداوند سبحان از همگی آنان اعلام رضایت نموده و اگر گناه و اشتباهی هم از آنان سر زده باشد، پروردگار منان با لطف و رحمت خویش توفیق توبه قبل از موت را نصیبشان گردانیده است... ثالثا ما در آنوقت حضور نداشتهایم تا از کنه جریان باخبر باشیم.
میدانیم که روایات تاریخی نیز چندان اعتباری ندارند که بتوان بر اساس آنها بعضی از یاران مکتب سرور کائنات محمد رسول الله را تنقیص نمود و یا آنان را تکفیر و تفسیق کرد!» البته نویسنده محترم با توجه به اینکه در همین سطور صراحتا نوشتند که روایات تاریخی اعتباری ندارند، انگار گفته خودشان را فراموش میکنند! چرا که بلافاصله در ادامه مینویسند « اما وقتی کتابهای تاریخی علمای ربانی و سلف صالح! را مینگریم تمامی آنان بر این عقیده بودهاند که ما نباید در مورد اختلافات بین اصحاب دخالت نماییم و بر اساس رای خویش گروهی را درست و گروه مخالف را نادرست تلقی کنیم. بلکه باید در این مورد سکوت اختیار نماییم!»
چرا سکوت ؟!
حال باید از ایشان و دیگر برادران اهل سنت پرسید که چرا ما باید در برابر این گناهان ( به قول شما خطای اجتهادی) سکوت کنیم؟! اگر آنها مرتکب گناه شدهاند، دلیل سکوت ما چیست؟ اگر معاویه با خلیفه بر حق مسلمین و اهل بیت رسول خدا، به جنگ پرداخت، چرا باید روی جنایات او سرپوش بگذاریم و اوج جنایات او را تا حد یک اشتباه کوچک پایین بیاوریم؟! مسئول آن همه خونهای به ناحق ریخته در جنگ صفین کیست؟! عمار یاسر، مالک اشتر و حجر و بسیاری از یاران و صحابه رسول خدا توسط چه کسی به شهادت رسیدند؟! طبق کدام آیه، روایت و سنت مدعی هستید که صحابه، هرچند مرتکب گناه و جنایت بشوند، باز هم عادل هستند؟! این چه عدالتی است که شما به آن معتقدید؟! آیا به نظر شما، خداوند و رسولش بین مسلمانان در اجرای احکام و قصاص و ... تفاوتی قائل شدهاند؟ آیا دینی که ملاک برتری افراد را نه قوم و نژاد و رنگ پوست، بلکه تنها تقوا میداند، طبق گفته شما بین مسلمانان تبعیض قائل میشود؟! آیا پیامبری که خود در روزهای آخر حیات، به مسجد رفتند و از همه مسلمانان خواستند که اگر کسی حقی بر گردن او دارد بیاید و حقش را بگیرد، راضی میشود که اصحابش هرگونه که خواستند رفتار کنند و هیچ حقی و هیچ گناهی هم بر گردن آنها نباشد؟! و هیچکسی هم حق اضهار نظر درباره آنها را نداشته باشد؟!
ادعای عجیب و مضحک!!
نویسنده کتاب فوق در بخشی از کتاب خود در ادعایی عجیب و خندهآور، میفرمایند: « اما نکتهای که باید بدان توجه نمود اینست که جنگ و اختلاف با فردی، محکی برای مومن و کافر بودن طرف مقابل نیست... صحابه نیز در مسائلی اجتهاد میکردند و طبیعی است که بین دو مجتهد اختلاف پیش بیاید اما آنان هیچگاه همدیگر را کافر و فاسق نگفتهاند و تا آخرین لحظه محبت یکدیگر را در دل داشتهاند!!» معلوم نیست نویسنده محترم، چه تصوری از فهم و شعور خوانندگان خود دارد که اینگونه با دلائل مبتذل و پیشپا افتاده سعی میکند اعتقاد خود را به آنها تحمیل کند. آیا جنگی چون صفین را میتوان تنها یک اختلاف کوچک بین دو مجتهد دانست! این چه اختلاف کوچکی بوده که هرگز برای آن راه حلی وجود نداشت؟ و از همه مهمتر این چه عذر بدتر از گناهی است که برای معاویه میآورید؟! طبق گفته شما پس ما باید به همه افراد حق بدهیم که هرگاه دلش بخواهد بر علیه خلیفه مسلمین، شورشی را ترتیب بدهند و اسمش را هم بگذارند اختلاف عقیده! آیا طبق نظر شما نمیشود به قاتلان خلیفه سوم هم ، این حق را داد که آنها در این مورد دچار خطای اجتهادی بشوند؟!
لغزش بزرگ !!
وقتی نویسنده محترم بنا بر عقیده خود، جنگ و مخالفت با اهل بیت رسول خدا و خلیفه مسلمین را تنها و تنها یک «اختلاف اجتهادی!» میدانند، طبیعی است که انتخاب یزید هم به جانشینی معاویه تنها یک « لغزش » نامیده شود!! در این مورد میخوانیم : « یکی از این لغزشهای بزرگ، انتخاب پسرش یزید به عنوان جانشین بود. این پیشنهاد از طرف اصحاب گرانقدر رسول و تابعین به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و اکثر بزرگان اصحاب و حضرت امالمونین عایشه انرا رد کردند! ... با وجود آن باز هم اسم یزید جهت خلافت برده میشود!... بزرگان نامبرده برآن بودند که خلافت اسلامیه، خلافت نبوت است و نباید آنرا به سلطنت وراثتی تبدیل کرد دوم اینکه حالات ظاهری یزید نیز این اجازه را نمیداد که خلیفهی تمام مملکت اسلامی قرار گیرد، بدین خاطر ایشان به این تجویز، مخالفت نموده و اکثر آنها تا آخرین دم نسبت به مخالفت خود استقامت نمودند!
بر اثر همین حقگویی، مکه و مدینه محفوظ مانده و کوفه و کربلا قتل عام شد!» اگر به دقت مطالب این کتاب را مورد بررسی قرار دهید متوجه آشفتگی و پراکنده گویی نویسنده آن خواهید شد. به عنوان مثال در همین مورد، وی به صراحت از مخالفت و نارضایتی عدهای از صحابه از معاویه، بخاطر جانشینی یزید، آنهم تا آخرین دم اشاره کرده است. اما در قسمتهای پیشین عکس این قضیه را نوشته بود و مدعی شده بود که صحابه تا آخرین لحظه محبت یکدیگر را در دل داشتهاند! متاسفانه این آشفتگی، تنها به همین موارد محدود نمیشوند بلکه شاهد آن هستیم که عدم توجه به خواست و نظر صحابه و فاجعهای چون واقعه کربلا، تنها به عنوان یکی از لغزشهای معاویه توجیه میشود!
مخالفت معاویه با کتاب و سنت!!
در پایان از شما خوانندگان عزیز خواهش میکنم که به موارد ذیل که عینا از کتاب « معاویه را بهتر بشناسیم» نقل میشود، دقت کنید تا متوجه تناقضات بیشمار دوستانمان بشوید:
1- «حضرت معاویه! در دوران حکومتش چندین بار، با لغزشهای اجتهادی مواجه شده است که همین موارد سبب شده تا حکومتش با خلافت راشده تفاوت داشته باشد و دوران حکومتش را ملوکیت بنامند! ... این قاعده را ( لغزش اجتهادی) در مورد افراد بعدی ( همچون یزید) نمیتوان بکار برد زیرا آنها اصلا اهل اجتهاد نبودند بلکه بعضی از آنها فاسق و گناهکار علنی بودند و از هیچ نظر آنها را نمیتوان جزء خلفا به شمار آورد بلکه آنها صرفا در لیست ملوک داخلاند!» اولا ما متوجه نشدیم که علت و فلسفه وجود حکومت معاویه در زمان خلافت خلیفه مسلمانان چه بوده است؟ ثانیا چرا علیرغم اعتراف به گناهکار و فاسق بودن این افراد، باز هم اصرار بر پیروی از آنها دارید؟!
2- نویسنده در قسمتی از کتاب خود که به مخالفت صحابه با معاویه اشاره میکند مینویسد:«پس دیدیم که صحابهی رسول خدا به راحتی در مقابل تصمیمی که مخالف کتاب و سنت باشد، مخالفت نموده و به هیچ وجه راضی به انتصاب فردی نالایق برای ادارهی حکومت نبودند!»
خوب سوال ما هم اینست که اصولا اعتقاد به چنین شخصی که در مدت حکومت خود و پیش از آن بارها و بارها مخالف سنت و کتاب عمل نموده، چه فایده و چه توجیهی دارد؟! شما که خود معترف هستید که معاویه علنا و علیرغم نظر صحابه بر خلاف کتاب و سنت عمل میکرد، چگونه او را فردی عادل میدانید؟! آیا مقایسه چنین فردی با اهل بیت رسول خدا، بویژه حضرت علی (ع) ظلمی آشکار به رسول خدا و اهل بیت ایشان نیست؟! اهل بیتی که رسول خدا شرط عدم گمراهی امت را پس از خود، تمسک به آنها و قرآن دانسته بودند! آیا مانند این اشتباهات و اعمال خلاف کتاب و سنت را از حضرت امیر هم سراغ دارید؟ اگر پاسختان مثبت باشد که یقینا به گمراهی رفتهاید چرا که بارها از زبان رسول خدا شنیده شد که فرمودند :« ای علی! نسبت تو به من، نسبت هارون به موسی است جز اینکه پس از من پیامبری نباشد... تو از من هستی و من از توام... دوستی علی ایمان و کینه او او نفاق است... من شهر علمم و علی در آن است... علی مولای هر مومنی پس از من است» و اگر پاسختان منفی باشد و اعتقاد داشته باشید که امام علی(ع) هرگز مرتکب اشتباهاتی از نوع اشتباهات معاویه نشده است، پس باید از خود بپرسید که چگونه برای تشخیص حق، اینگونه مضطرب و پریشانید و اینکه چطور نمیتوانید در جنگ بین آنها، یکی را صاحب حق تشخیص دهید؟! و از همه مهمتر اینکه چرا در اعتقادات شما اینهمه تناقض وجود دارد؟!
--------------------------------
نقل از: وبلاگ شیعیان اهل سنت واقعی
1 | |
2 | |
3 | |
4 | |
5 | |
6 | توحید و شرک در نگاه شیعه و وهابیت(بررسی و نقد افتراءات دکتر قفاری بر مذهب شیعه) |
7 | پاسداری از مرقد پیامبران و امامان ( نقدی بر کتاب زیارت از دیدگاه امامان ) نویسنده :جعفر سبحانی |
8 | |
9 |
·
· مقالات
· کتب شیعه
· مناظرات
· حکایات
· فتاواء
· اخبار
· کتابخانه
· خلیفه دوم بعد از ماجرای غدیر هوسرانی کرد؟
· غدیر را قبول نکرد به درک واصل شد؟
· من تمام صحابه را عادل نمیدانم؟
· جوابی به یک سوال همیشگی از شیعیان
· اعتراف خلفا به عدم اهلیتشان برای خلافت
· نمونه هایى از رفتار ضد انسانى فرماندهان فتوحات خلفا
جوابی به یک سوال همیشگی از شیعیان |
برادران عزیز اهل سنت و آقایان وهابی اگر به شیعه اشکال میکنید که چرا شیعیان خلفاء را قبول ندارند و امام علی علیه السلام را مقدم بر آنان میدانند مطالب زیر گوشه بسیار کوچکی از دلایل ما البته از کتب اهل سنت میباشد . امیدوارم بخوانید و حقیقت را قبول بفرمایید تا روز قیامت پشیمان نشویم که این همه حجت برای حقانیت اقامه شد و به خاطر تعصبی که از بی علمی نشات میگرفت مورد قبول واقع نشد.
منتظر قسمت های بعدی این مقاله باشید.
1- احمد بن حنبل در مسند خود روایت کرده است که پیامبر فرمود: «من و على بن ابیطالب چهارده هزار سال پیش از آفرینش آدم، نورى در محضر خدا بودیم. هنگامى که خدا آدم را آفرید، آن نور را به دو بخش کرد، جزئى از آن منم و پارهاى على. ( 1). همانگونه که ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 430 گفته است. نیز، احمد در المسند در کتاب فضایل، الفردوس و الریاض النضره، ج 2، ص 164، مناقب ابن مغازلى، ص 87، لسان المیزان، ج 2، ص 229، میزان الاعتدال، ج 1، ص 507 از تاریخ ابن عساکر؛ مناقب الخوارزمى، ص 46، ینابیع المودة، ص 10 و 83، تذکرة الخواص طبع الغرى، ص 52، کفایة الطالب، ص 314
نکته:چه کسی نزدیک تر و لایق تر به خلافت پیغمبر صلی الله علیه و اله و سلم جز کسی که از نور ایشان باشد.
2- در حدیث دیگرى که ابن مغازلى شافعى نقل کرده آمده است. هنگامى که خدا آدم را خلق کرد، آن نور در صلب او قرار گرفت. پیوسته آن نور، یکپارچه بود تا در صلب عبد المطلب دوگانه شد. در پیامبر به پیامبرى و در على به خلافت تبدیل گشت. . مناقب ابن مغازلى، ص 88، ینابیع المودة، ص 10، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 430، کفایة الطالب، ص 315، دیلمى در الفردوس و ابن عساکر در تاریخ خود آن را روایت کردهاند.
نکته :در اینجا صراحت به خلافت امام علی علیه السلام بعد ایشان آمده است.
3- در روایت دیگرى که ابن مغازلى از جابر نقل کرده در پایان حدیث این جمله افزوده شده است: «تا آنکه خدا نور را دو بخش کرد، پارهاى را در صلب عبد اللّه و جزئى را در صلب ابیطالب قرار داد و مرا پیامبر و على را ولى گردانید. ینابیع المودة، ص 10 و 256، مناقب ابن مغازلى، ص 89، روایاتى در منتخب کنز العمال در حاشیه مسند احمد ج 5، ص 32 به همین معنا وجود دارد.
نکته:ایا در اینجا هم میتوان ولی را به معنای محبت و دوستی گرفت.
4- حدیث خلافت در مسند احمد است که پس از نزول آیه «خویشاوندان نزدیکت را بترسان.» « شعراء: 214» پیامبر سى تن از اهل و خاندان خویش را سه نوبت فرا خواند و آنها سه بار به میهمانى خوردند و نوشیدند. پیامبر هر بار به آنها فرمود: «چه کسى دین و وعدههاى مرا مىپذیرد تا جانشین من و همنشین من در بهشت باشد. على گفت:من، و پیامبر فرمود: تو (اینگونهاى)» ثعلبى همین روایت را در تفسیر خود گفته است: «پس از سه بار، و هر بار جز على دیگران ساکت بودند.
. مسند احمد، ج 1، ص 111 و 195، تاریخ الطبرى، ج 5، ص 43، تفسیر طبرى، ج 19، ص 68، شواهد التنزیل، ج 1، ص 420، شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 267، ینابیع المودة، ص 105، تاریخ الکامل، ج 2 ص 42، مجمع الزوائد، ج 8، ص 302 و 113، و کنز العمال، ج 6، ص 392 و 397 از برخى حافظان حدیث.
نکته: ایا هنوز میفرمایید که پیغمبر صلی الله علیه و اله وسلم خلیفه تعیین نکرد با اینکه در اولین روزهای دعوت خویش به این امر اهتمام داشت .به امر اشکال نشود که ایشان در ان و موقع کم سن وسال بوده اند که این یک نوع توهین به حضرت رسول (مگر خود ایشان عاقل نبودند ) و انکار قران است (حضرت عیسی علیه السلام در کودکی به نبوت رسید) .
5-حدیث وصیت در مسند از سلمان روایت شده است که از پیامبر پرسید: «اى رسول خدا جانشین و وصى تو کیست؟ پیامبر فرمود: اى سلمان جانشین برادرم موسى که بود؟ سلمان پاسخ داد: یوشع بن نون. پیامبر فرمود: پس همانا جانشین و وارث من که دین مرا بجا مىآورد و وعده مرا تحقق مىبخشد على بن ابیطالب است. حدیث را هیثمى در مجمع الزوائد، ج 9، ص 113، کنز العمال، ج 6، ص 156، گزیده کنز العمال در حاشیه مسند ج 5، ص 32، تهذیب التهذیب، ج 3، ص 106، کفایه الطالب، ص 293، شواهد التنزیل، ج 1، ص 77، الریاض النضره، ص 178، ذخایر العقبى، ص 71.
نکته:سوال از وصایت بود و شما جواب ایشان را خواندید که چه کسی را به وصایت برگزیدند.
6- در کتاب مناقب ابوبکر احمد بن مردویه که حجت چهار مذهب سنى است، با اسناد ابوبکر از ابوذر روایت شده است که بر پیامبر وارد شدیم و پرسیدیم: کدامیک از یاران شما نزدتان گرامىترند؟ فرمود: على که به سلامت درون و اسلام از شما پیشتازتر است. مناقب المرتضوى ترمذى، ص 95، در کنز العمال، ج 6، ص 395 از ابن عباس نقل شده که عمر بن خطاب گفت: پیامبر فرمود:« اى على، تو نخست مؤمن و مسلم هستى.
نکته:چطور میشود کسی که از سلامت درون و اسلام از امام علی علیه السلام عقب تر و پایین تر است بر ایشان مقدم شود به اصطلاح تقدیم مفضول بر فاضل شود که از لحاظ عقلی و عرفی قابل قبول نیست.
7-ابن مغازلى شافعى به اسناد خود در کتابش روایت کرده است که پیامبر فرمود: «هر پیامبرى وصى و وارثى داشته است و وصى و وارث من على بن ابیطالب است. مناقب ابن مغازلى، ص 200، کنوز الحقایق، ص 121، ذخایر العقبى، ص 71، الریاض النضره، ج 2، ص 178، ینابیع المودة، ص 79 و 180 از دیلمى.
نکته:از این مطلب واضحتر ؟ مگر ما دنبال چه میگردیم؟
8- در مسند احمد و جمع میان صحاح سته حدیثى وجود دارد که با نقل به معنا بازگو مىکنیم: «پیامبر ابوبکر را براى ابلاغ برائت به سوى مردم مکه فرستاد «هنگامى که او به ذى الحلیفه رسید به فرمان رسول خدا بازگشت و از پیامبر پرسید: آیا چیزى درباره من نازل شده است؟ پیامبر فرمود: نه، اما جبرئیل مرا گفت که ابلاغ برائت یا باید از سوى تو (پیامبر) باشد و یا از جانب مردى که از تو است.
مسند احمد، ج 1، ص 3 و 151 و 230، ج 3، ص 283، تفسیر الطبرى، ج 10، ص 46 و 47، خصائص نسایى، ص 20، مستدرک الحاکم، ج 3، ص 51، کنز العمال ج 1، ص 246، مجمع الزوائد، ج 9، ص 119، صحیح الترمذى، ج 2، ص 183، الدر المنثور، ج 3، ص 209، سیوطى از بسیارى از حافظان حدیث نقل کرده است و شواهد التنزیل، ج 1، ص 233.
نکته:چطور میتوان کسی را که استحقاق و لیاقت ابلاغ برائت را ندارد لیاقت تسلط بر جان و ناموس مسلمانان را داشته باشد؟
این بود قسمت اول از خلاصه ادله شیعه بر خلافت امام علی علیه السلام البته از کتب اهل سنت.
در خانه اگر کسی هست یک حرف بس است.
سایت التوحید |
نقد مقاله چرا مکان قبر فاطمه (س) نامعلوم است؟ |
به نام خدا
با سلام خدمت دوستان اصل این مقاله را میتواند از سایت اسلام تکس و در صورت بروز مشکل از لینک زیرمشاهده بفرمایید http://forum.mosalman.net/showthread.php?t=13272 اما جواب بنده حقیر در برابر مقاله سایت اسلام تکس که متاسفانه بسی جای تاسف دارد که خوانندگان را چنان خالی از درک و فهم تصور کرده که به خود اجازه داده چنین جوابی با عرض معذرت خنده دار و خالی از استدلال منطقی بفرماید در ابتدا مقاله این سایت امده که: من می پرسم چه کسی حضرت فاطمه را دفن کرد؟ بی تردید حضرت علی! پس برای ایشان مکان قبر مجهول نبود و.....
در حالیکه امیرالمومنین و ائمه معصومین علیهم السلام تنها به وصیت حضرت زهرا سلام الله علیها عمل کردند نه اینکه از جانب خود تصمیم به این کار گرفته باشند . اما چرا حضرت زهرا سلام الله علیها چنین وصیتی فرمودند؟ مگر از خلفا چه بدی دیده بودند که وصیت کردند انان در تشییع جنازه اش حاضر نشوند ؟ ایا او را از حق مسلمش منع کردند ؟ چنانچه ابن قتیبه دینورى در تأویل مختلف الحدیث مىنویسد: وقد طالبت فاطمة رضی الله عنها أبا بکر رضی الله عنه بمیراث أبیها رسول الله صلى الله علیه وسلم فلما لم یعطها إیاه حلفت لا تکلمه أبدا وأوصت أن تدفن لیلا لئلا یحضرها فدفنت لیلا. فاطمه از ابوبکر میراث پدرش را خواست، ابوبکر نپذیرفت، قسم خورد که دیگر با او (ابو بکر) سخن نگوید و وصیت کرد که شبانه دفن شود تا او (ابوبکر) در دفن وى حاضر نشود. الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، تأویل مختلف الحدیث، ج 1، ص 300، تحقیق: محمد زهری النجار، ناشر: دار الجیل، بیروت، 1393هـ، 1972م. به دقت به قسمت اخر روایت توجه بفرمایید وأوصت أن تدفن لیلا لئلا یحضرها فدفنت لیلا وصیت کرد که شبانه دفن شود تا او (ابوبکر) در دفن وى حاضر نشود. ایا علت دفن شبانه از روز روشن تر نیست؟ یا اینکه در روایت دارد که حضرت زهرا سلام الله علیها از حضور او مانع شدند راستی دلیل این مانعیت و مخفیانه به خاک سپاری چیست؟ ابن بطال در شرح صحیح بخارى مىنویسد: أجاز أکثر العلماء الدفن باللیل... ودفن علىُّ بن أبى طالب زوجته فاطمة لیلاً، فَرَّ بِهَا من أبى بکر أن یصلى علیها، کان بینهما شىء. اکثر علما دفن جنازه را در شب اجازه دادهاند. علی بن ابوطالب، همسرش فاطمه را شبانه دفن کرد تا ابوبکر به او نماز نخواند؛ چون بین آن دو اتفاقاتى افتاده بود. إبن بطال البکری القرطبی، أبو الحسن علی بن خلف بن عبد الملک (متوفای449هـ)، شرح صحیح البخاری، ج 3، ص 325، تحقیق: أبو تمیم یاسر بن إبراهیم، ناشر: مکتبة الرشد - السعودیة / الریاض، الطبعة: الثانیة، 1423هـ - 2003م. ایا هنوز میتوان توهم کرد به خاطر اینکه خلیفه سرش شلوغ بود او را دعوت نکردند؟ راستی یک تشییع جنازه چقدر وقت میبرد ؟ بحث سر این است که به چه علت حضرت علی علیه السلام مکان قبر را مخفی نگه داشتند نه اینکه چون ایشان این کار را کردند لذا تقصیر کار هستند در این صورت باید بگویید قاتل حضرت حمزه (ع ) نعوذ بالله پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم میباشد زیرا ایشان باعث شد حضرت حمزه به جنگ بیایند. نکته ای که میتوان در کنار موارد دیگر به ان اشاره کرد این است که حضرت زهرا سلام الله علیها خواستند با مخفی بودن مرقدشان برای همیشه خشم و تنفری که از خلفا به خاطر غصب مقام ولایت امام علی علیه السلام و غصب فدک داشتند جاودانه بماند تا این سوال همواره در طول تاریخ زنده باشد که چرا مرقد ایشان مخفی است ؟ تا چراغ هدایتی برای حق طلبان باشد؟ این اتفاق چه بود ایا ما میخواهیم چشم بر تاریخ ببندیدم و هنوز با تعصب به ماجرا نگاه کنیم که نه اقا جان این حرف ها دروغ است و این چنین اتفاقی نیفتاده و..... اقا جان این موارد و نمونه های دیگری که میاوریم را علماء خود اهل سنت نقل کره اند نه شیعه پس چرا چشم بر حقیقت ببندیم و ما هم با کسانی که به حضرت زهراسلام الله علیها ظلم کردند همراه شویم و این ظلم را ادامه بدهیم ؟ فردا قیامت جواب رسول الله را چه بدهیم؟ بیاییم قدری با تامل نگاه کنیم که فرصت کم است اما حق روشن؟ پس معلوم شد دلیل مخفی بودن قبر انچه شما توهم فرموده بودیدنیست در قسمت دوم متن مقاله این سایت امده که: .... همینطور از صد ها صحابی، نشانی و قبری در دست نداریم اما همه را دوست داریم. مثلا حضرت عباس، عموی پیامبر، آنقدر برای صحابه عزیز بود که در زمان حضرت عمر، برای دعای باران ایشان را پیشنماز خود کردند و صحابه پشت ایشان صف بستند. با این وجود آدرس قبر او را نمیدانیم که کجاست. اما جواب این قسمت از سایت عزیزان: مخفی بودن قبر صحابه در فرض تصور ما دو حالت دارد 1- قبرشان مشخص بود اما در مرور زمان از یادها رفت 2-از همان ابتدا خود شخص نخواسته بود که محل دفنش فاش شود که این مطلب حتما باید دلیلی خاص داشته باشد و فرض ما در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها قسمت دوم است که ان دلیل خاص مخفی بودن را هم در بالا ذکر کردیم . پس نتیجه این که لزومی ندارد چون قبر بعضی از صحابه به علت مرور زمان از یاد رفته بگوییم قبر حضرت زهرا سلام الله علیها هم همانگونه بوده ؟ خیر بلکه دلیلی خاص داشته و ان دلیل بیان شد. در ادامه مقاله سایت آمده : چون در این باره تکلیف شرعی نداریم. و خداوند بما نگفته که نگهبان قبرها باشیم. جهت بحث را عوض نفرمایید ؟ بله دوست عزیز ما در مورد پیدا کردن قبور تکلیف شرعی نداریم و بحث ما هم پیدا کردن قبور نیست بلکه بحث سر چرایی و علت مخفی بودن قبر است ؟سر این است که مگر چه اتفاقی افتاد که حضرت زهرا سلام الله علیها وصیت کردند قبرشان در طول تاریخ مخفی باشد در واقع مخفی بودن قبر ایشان در طول تاریخ زنده نگه داشتن این سوال تاریخی است کهمگر چه اتفاقی افتاده بود که چنین شد؟ در ادامه مقاله سایت آمده : اما از نظر ما سنی ها جای قبر دختر محبوب پیامبر معلوم است. قبر حضرت فاطمه در مجموعه قبرهای بقیع است. قبر حسن رضی الله عنه هم همانجاست. چون ایشان وصیت کرده بود کنار مادرش دفن شود. خوب بود این دوست عزیز سندی هم برای مطلبشان ذکر میکردند اگر چه کل مطالب ایشان خالی از سند بود . اما جالب است اگر امام حسن علیه السلام وصیت کرده بودند در کنار مادرشان علیها السلام دفن شوند پس چرا جناب عایشه از این کار مانع شدند و دستور به تیراندازی به پیکر امام حسن علیه السلام را صادر کردند ؟ یا چرا شما مطالبتان را بدون هیچ سندی کر فرمودید ؟ خوشحال میشویم برای بعضی مطالب بسیار جدید که از شما شنیدیم سندی هم ذکر بفرمایید؟ و همچنان سوالاتی در دل حق جویان باقی میماند مگر نه این که از شئون رهبر مسلمین ارج نهادن و شرکت در تشییع جنازه افراد مهم جامعه است چه رسد به دختر رسول خدا که روایات انچنانی در حق ایشان نازل شده که خشم وعضب ایشان را سبب خشم وغضب پروردگار میداند؟ حضرت زهرا سلام الله علیها میدانستند که اگر بعد از شهادتشان هیئت حاکمه در تشییع جنازه ایشان حاضر شود انان به دنبال رفع این اتهام از خود هستند لذا حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) وصیت کرد که او را شبانه دفن کنند و اجازه ندهند که هیئت حاکمه در مراسم دفن حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) حاضر شوند. صریح صحیح بخاری و مسلم است که میگوید: فلما توفیت دفنها زوجها علی بن أبی طالب لیلا و لم یؤذن بها أبا بکر وصلى علیها على. وقتی از دنیا رفت، او را شبانه دفن کردندف بدون اینکه به ابوبکر خبر بدهند و حضرت علی (علیه السلام) بر او نماز خواند. صحیح بخاری، ج5، ص82 - صحیح مسلم، ج5، ص154 والسلام
صادق کاهانی |