پرسش وپاسخ

سئوال ازاهل سنت وپاسخ شیعه به اهل سنت

پرسش وپاسخ

سئوال ازاهل سنت وپاسخ شیعه به اهل سنت

چرا دختر زودتر از پسر مکلف می‌شود؟


آیت‌الله جوادی‌آملی در پاسخی، راز به تکلیف رسیدن دختران قبل از پسران را تشریح کرد.
به گزارش مشرق به نقل از فرهنگ نیوز متن سوال و پاسخ این مرجع تقلید به شرح ذیل است.
 
توفیق زن بیش از مرد است
 

توفیق زن بیش از مرد است و اگر انسان تنزل کند، حداقل باید بگوید زن همانند مرد است. زیرا ‏تقریباً شش سال قبل از این که مرد، مکلف شود، زن را ذات اقدس اله به حضور پذیرفته است. زن ‏همین که از ۹ سالگی گذشت و وارد دهمین سال زندگی‎ ‎شد، خدا او را به حضور می‌پذیرد و با او ‏سخن می‌گوید و روزه را بر او واجب می‌کند، مناجات‌های او را به عنوان دستور مستحب شرعی ‏گوش می‌دهد. آن هنگام که مرد به عنوان یک نوجوان در حال بازی کودکانه است، زن مشغول راز و نیاز ‏و نماز است. شش سال زمینه‏‌سازی کردن، از دوران نوجوانی او را به حضور پذیرفتن، نماز را که ‏عمود دین است بر او واجب کردن، روزه را که سپر دین است و حج را که وفد الی‌اللَّه است و ‏مهمانان در آن سفر به ضیافتگاه خداوند می‌روند، بر زن واجب کردن، اینها همه نشانه آن است که ‏زن برای دریافت فضائل، شایسته‏‌تر از مرد است. و اگر این منطق درست تبیین و اجرا گردد، نتیجتاً ‏معلوم خواهد شد که زن بالاتر از مرد و لااقل همتای مرد است.
 
یک دستورالعمل
 
‏‎ ‎زن گرچه ممکن است در طی دوران عادت از برخی از عبادت محروم باشد اما تمامی آن‏ها ‏جبران‏‌پذیر است، زیرا قضای روزه‏‌ها را به جا می‌آورد و برای نماز اگر وضو بگیرد و در مصلّای خود رو به ‏قبله بنشیند، و به مقدار نماز، ذکر بگوید ثواب نماز را می‌برد. همان گونه که اگر مسافری پس از ‏خواندن دو رکعت واجب، سی یا چهل بار تسبیحات اربعه را تکرار کند، جبران آن دو رکعت ساقط ‏شده را خواهد کرد.
 
پس این گونه از فضائل جبران‏‌پذیر است.‏‎ ‎عمده آن است که مرد وقتی پانزده سالگی را تمام نمود و وارد شانزدهمین سال زندگی شد، ‏شایستگی خطاب الهی را کسب می‌نماید و قبل از آن چنین لیاقتی ندارد، زیرا بلوغ، زمینه تشرف به ‏مقام عبودیت است.‎ ‎‎
 
جشن تکلیف

 
درباره یکی از علمای شیعه، ابن طاووس - رضوان اللَّه علیه - نقل شده است که روز بلوغش ‏را جشن گرفت، او وقتی از پانزده سالگی وارد شانزدهمین سال زندگی شد دوستان و آشنایان خود ‏را به شکرانه این که من نَمُردم و سنّ من به حدّی رسید که خدای سبحان با من سخن گفت و از ‏من تکلیف طلب کرد، جشن گرفت چون انسان‎ ‎تا قبل از بلوغ، مورد خطاب تکلیفی خدا نیست، و به ‏هنگام بلوغ لیاقت می‌یابد که مورد خطاب خدای سبحان واقع شود. - اما این که آیا این جشن، در اسلام ‏مشروعیت دارد و جزو سنن هست یا نه؟ مسأله‏‌ای جداگانه است، کسی به قصد ورودِ سنّت اقدام ‏به برگزاری این مراسم نمی‌کند، بلکه این جشن را به شکرانه یک نعمت برگزار می‌نماید. و شاید ‏مرحوم سید ابن طاووس، زیر پوشش اطلاقات اولیه که هر نعمتی به شما رسیده است حق‏‌شناس و ‏شاکر باشید، این چنین عملی را انجام داده است‎. - بر این اساس، بلوغ یک شرافت است. آنها که اهل عرفان هستند، می‌گویند ما مشرَّف شدیم نه ‏مکلّف، چون زحمت و مشقتی در کار نیست، بلکه شرف در کار است.

لذا در مناجات‏‌الذاکرین امام ‏سجاد (ع) می‌خوانیم «یا من ذکره شرف» ای خدایی که نام تو مایه ‏شرافت است.‎ ‎اگر کسی به جایی برسد که ذکر خدا گوید و در سایه این ذکر، به یاد خدا باشد و خدا هم به یاد او ‏باشد، شرافتی نصیب او گردیده است، و این است که زن شش سال قبل از مرد به این شرافت می‌رسد.
 
اگر ‏چنانچه به این نکته دقت شود، قبل از این که مرد به راه بیفتد و در صراط مستقیم گام بردارد، زن ‏بخش زیادی از این راه را طی کرده است. بنابراین هم آن محرومیت‏‌هایی که زن در دوران عادت دارد ‏قابل جبران است و هم شش سال قبل از مرد، از همه مزایایی که مرد محروم است برخوردار ‏می‌شود.‏
 
دلایل جبران محرومیت از عبادات

 
در پایان عمر نیز برای زنان غیر سادات پس از سن پنجاه سالگی سخن از ایام محرومیت نیست ‏و در این مدت محرومیت نیز اولاً، ایام عادت محدود و چند روز بیشتر نیست. ثانیاً، آنها که باردارند و ‏توفیق حمل امانت را دارند نیز محرومیت از عبادت شامل آنها نمی‌شود، چون غالباً عادت با حمل ‏جمع نمی‌شود. ثالثاً، مدت شش سالی که زن قبل از بلوغ مرد، بالغ می‌شود، همه نقص‏‌ها را ‏ترمیم می‌کند. بنابراین اگر نقصانی در ایمان باشد، علت آن هم نقص در عبادت باشد، نه تنها قابل ‏جبران است، بلکه اگر زن به این فکر بیفتد که دوران شش ساله را مغتنم شمارد، عظمتی فزونتر نیز ‏خواهد یافت.‏ ‎ ‎از آنچه گفته شد روشن می‌شود سِرّ بیان حضرت امیر - سلام‏‌اللَّه علیه - در نهج‏‌البلاغه که در ‏وصف زن خطاب به امام مجتبی علیه السلام می‌فرماید‎:‎ ‎»‎فاِنّ المرأة ریحانة ولیست بقهرمانة»(۱).‏ ‎ ‎

یعنی این که زن ریحان است، باید او را زودتر از مرد، تحت تربیت و تکلیف قرار داد، در غیر این ‏صورت ضایع می‌شود. روایتی دیگر نیز از حضرت صادق - سلام‏‌اللَّه علیه - نقل شده است که ‏می‌فرماید:‏ ‎ »‎من اتّخذ امرأة فلیکرمها فانّما امرأة أحدکم لعبة فمن اتّخذها فلا یضیّعها»(۲).‏ ‎ ‎مراد از لعب در روایت، بازیچه و اسباب‏‌بازی نیست، بلکه یعنی، زن ریحانه است، این ریحانه را ‏ضایع نکنید. اسلام به اولیای مدرسه و منزل دستور می‌دهد که به دخترها بیش از پسرها رسیدگی ‏کنید. اگر تکلیف بر دختر، شش سال قبل از پسر شروع می‌شود بنابراین اولیای منزل و مدرسه ‏مسؤولیتشان نسبت به دخترها بیش از پسرهاست‎ ‎ ‎روی این تحلیل، معلوم می‌شود زن برای نماز و راز و نیاز، زودتر از مرد آمادگی پیدا می‌کند و اگر‎ ‎احیاناً راه‌های عاطفی، زمینه‏‌های انحراف را پیش روی زن قرار دهد، تکالیف عبادی آن راه‌ها را تعدیل ‏می‌کند تا مبادا به انحراف برود‎.‎

اینفوگرافی/اوقات شرعی در ماه رمضان


ملتی که ماه رمضان را دارد، خدا را دارد. ملتی که مردم را دارد مجاهدت و شهادت را دارد و ملتی که مجهز به ابزار مجاهدت و متکی به خداست، هرگز مغلوب نخواهد شد. مقام معظم رهبری

جنگ 33 روزه چگونه آغاز شد؟


جنگ 33 روزه یکی از تحولات مهم یک دهه اخیر در خاورمیانه است که آثار آن همچنان بر تحولات منطقه دیده می‌شود.
به گزارش مشرق به نقل از فارس، جنگ 33 روزه در سال 2006 پس از آن آغاز شد که طی عملیات نیروهای حزب الله 7 نفر از سربازان صهیونیست کشته و 21 تن دیگر مجروح شدند.

در این عملیات همچنین دو سرباز اسرائیلی به اسارت حزب الله لبنان در آمدند تا روزنامه‌های صهیونیست با تیتر «جنگ» روز 13 جولای را آغاز کنند.

این عملیات با عنوان «وعد الصادق» انجام شد و سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان لحظه به لحظه در جریان این عملیات بود و با پایان آن صهیونیست‌ها بهت زده شدند و این در حالی بود که دو روز قبل نیروهای اسرائیلی در نزدیک مرز لبنان مانور برگزار کرده بودند.

پس از این اسرائیل حمله به لبنان را آغاز کرد و نظامیان این رژیم با پوشش تانک‌ها وارد خاک لبنان شدند، جنگنده‌های اسرائیلی نیز اقدام به بمباران گسترده اهدافی در داخل خاک لبنان کردند و این در شرایطی بود که قایق های جنگی اسرائیلی نیز سواحل لبنان را هدف حملات خود قرار دادند.

در پی حملات اسرائیل به مناطق مسکونی جنوب لبنان، حزب الله شهرک نشینان صهیونیست در شمال فلسطین اشغالی را هدف حملات موشکی قرار داد به طوری که این حملات مقامات تل‌آویو را وادار کرد تا از شهرک نشینان بخواهند، به پناهگاه‌ها بروند.

به دنبال تشدید این حملات پارلمان رژیم صهیونیستی از دولت ایهود اولمرت نخست وزیر وقت اسرائیل خواست هر چه زودتر اسیران لبنانی در زندان را با دو نظامی صهیونیست اسیر شده مبادله کند تا این‌گونه 33 روز نبرد به پایان برسد.

نتیجه عملیات وعد صادق باعث شد تا تعدادی از اسرای لبنانی از جمله سمیر قنطار پس از سال‌ها آزاد شوند ولی مهمترین اثر این جنگ پایان افسانه شکست ناپذیری ارتش اسرائیل بود که با کمک‌های کلان نظامی آمریکا و کشورهای اروپایی از پیروزی بر یک گروه چریکی ناتوان ماند.

هنوز می‌توان گفت آثار این نبرد بر تحولات منطقه سایه افکنده و نتایج راهبردی برای کل منطقه داشته است ولی نکته اینجاست که در روز آغاز جنگ اسرائیل قصد داشت تا حزب الله را نابود کند ولی در رسیدن به این هدف شکست خورد و امروز صهیونیست‌ها و رسانه‌های همسو به شکلی دیگر به دنبال نابودی حزب الله و مقاومت هستند.

شیخ تکفیری در لبنان از زبان طالب زاده


سومین قسمت برنامه راز با موضوع«تحولات در مصر»باحضور میرمسعود حسینیان کارشناس ارش حوزه خاورمیانه و سید هادی سید افقهی کارشناس مسائل خاورمیانه وشمال آفریقا پیگیری شد.
به گزارش سرویس فرهنگی مشرق به نقل از تسنیم، درابتدای برنامه نادر طالب زاده با اشاره به اینکه حسینیان 3 سال در مصر زندگی کرده، از وی پرسید که چه چیزی شما را در مصر متعجب کرد و حسینیان گفت: مصر کشوری قدیمی و ریشه دار با 7 هزارسال سابقه تاریخی است. شاید نفس این حرکات در مصر در زمان حال تعجب برانگیزتر باشد. شرایط کلی در جهان عرب و اسلام اعم از استبداد خاکمان، جمود نخبگان سیاسی که 30 الی 40 سال در این کشورها حکومت می کردند، این مجموعه را به صورت یک بشکه باروت به وجود آورد.
 
این کارشناس ارشد مسائل خاومیانه ادامه داد: در تمام این کشورهای عربی تمایزهای مشترکی وجود داشت. استبداد حکام،عدم وجود آزادی های دینی و غیره از این دسته عوامل هستند. حضور کشورهای غربی در این کشورها به عنوان بهترین بازار مصرف و بردن نفت آنها فرصتی را به وجود می آورد.
 
وی افزود: به ذهن هیچ فردی نمی رسید که امکان انجام کار وجود دارد. مثلا 60 سال فلسطینی ها مبارزه می کردند اما فکر نابودی اسرائیل در ذهنشان نبود اما چند حادثه به این تفکر نتوانستن ضربه زد.
 
مهمترین عامل ایجاد مقاومت در منطقه؛ انقلاب ایران  
 
حسینیان در خصوص عوامل موثر برای ایجاد حس مقاومت عنوان کرد: مهمترین موضوع، انقلاب اسلامی ایران در سال 57 بود. در سال 75 اسرائیل به لبنان حمله می کند و در سال 82 تا بیروت می آید و بیروت به عنوان دومین پایتخت اسلامی سقوط می کند اما بر اثر مقاومت هایی که صورت می گیرد، به قسمت کمربند امنیتی عقب نشینی می کند و در سال 2000 هم از کل جنوب لبنان می رود. این بر مبنای تفکر مقاومتی امام(ره) است.
 
مسعود حسنیان یادآورشد: در سال 2003 بعد از 11 سپتامبر شاهد حضور آمریکا در افغانستان هستیم و آمریکا 150 هزار نیروی نظامی به دو کشور اسلامی و عربی می آورد و کینه ای نسبت به آمریکا در این کشورها به وجود می آید. در سال 2006 شاهد جنگ 33 روزه و بعد جنگ 22 روزه هستیم.
 
این کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه توضیح داد: تمام این جریان ها به آن تفکری که هیچ کاری نمی شود انجام داد، تلنگر می زند. یکی از مهمترین حوادثی که به این تفکر ضربه زد و این انفجار را ایجاد کرد، ورشکستگی بانک های آمریکایی و اروپایی و تأثیر آن روی بانک های عربی در سال 2009 است. میلیون ها دلار از کشورهایی که اقتصاد تنگاتنگی با غرب دارند، خارج می شود.
 
حسینیان درباره اولین کشور درگیر با انقلاب خاطرنشان کرد: اولین کشور تونس است و نزدیکی اقتصادی به کشورهای غربی باعث انقلاب تونس شد.حضور فضای مجازی و سایبر و خودسوزی جوان تونسی، جرقه های ایجاد انقلاب را ایجاد می کند. در فضای عمومی خودسوزی موضوع مهمی نیست اما چون آمادگی منطقه ای وجود دارد و فشار استبداد حاکم بیشتر است، جرقه ایجاد می کند. تونس همسایه الجزایر است و الجزایر کشوری است که یک میلیون شهید داده است و در دهه90 هم داستان با لخاج و غیره وجود داشته و خودسوزی این ضربه را ایجاد می کند.
 
میرمسعود حسینیان همچنین درباره زمینه های انقلاب در مصر تشریح کرد: در مصر هم دومینوی این داستان تکرار می شود. اینکه چرا مصر اساس حرکت قرار می گیرد، به دلایل سابقه تاریخی و عوامل دیگرست. مثلا در مصر وقتی مبارک ساعت 8 می خواست به جایی برود، از 7 صبح خیابان ها بسته می شد و من علت آن را پرسیدم و جواب این بود که از زمان فراعنه عادت کردیم بنده باشیم و عده ای بر ما خدایی کنند.
 
وی افزود: فقر و زندگی کردن 3 میلیون نفر در مقبره ها یکی دیگر از عوامل بروز انقلاب است. مصر وضعیت استراتژیکی در منطقه دارد. بعد از ایران مهمترین پایگاه استراتژیک برای آمریکا مصر است. همچنین بهترین حافظ منافع اسرائیل در منطقه مصر است. مصر اولین کشوری است که حرمت بین اسرائیل و کشورهای عربی را شکسته است. در این شرایط این حوادث در مصر اتفاق می افتد.
 
بستر زایش اخوان، تهاجم فرهنگی غرب به رهبری انگلستان
 
طالب زاده خطاب به افقهی می پرسد بسیاری از ما سابقه اخوان المسلمین در مصر را نمی دانیم و آیا 50 سال قبل مردم کار دیگری انجام می دادند و یا مسأله دیگری برایشان به وجود آمده است و وی در پاسخ گفت: نام مصر و اخوان قرین هم هستند و جایگاهشان ویژه است. بستر زایش اخوان به وسیله خلأ در حکومت عثمانی و تهاجم فرهنگی غرب به رهبری انگلستان پدید آمد. چراغ فکری روشنی اسلامی علی رغم تلاش های محمد عبده و غیره خاموش بود اما تشکلی که بتواند اسلام سیاسی به وجود آورد، نبود.
 
افقهی افزود: شخصیتی مثل حسن بنا در شرع اسماعیلیه تشکل اخوان المسلمین را در سال 1928 ایجاد کرد. وی فرد هوشمندی بود و اشراف نسبی نسبت به مصر، جهان اسلام و خلأ تشکل های سیاسی داشت. این تشکل اول در مصر سرایت کرد و بعد هم از قلمرو مصر خارج شد و شعب آن در سوریه و لبنان ایجاد شد. وقتی بنا می خواست حرکت خودش را شروع کند، با چند موسسه دینی کارش را شروع کرد و نمی خواست مبارزه کند و در تعریف رویکرد اخوان المسلمین خط و نشان ها را به وجود آورد.
 
این کارشناس خاورمیانه وشمال آفریقا گفت: بنا اخوان المسلین را یک دعوت سلفی گری و بازگشت به اصول ناب قرآن و سنت پیامبر، طریقه ای از سنی گری و پایبند به عبادات مطهر می داند. چون حسن بنا در یک خانواده صوفی مسلک متولد شد، نمی خواهد این رگه را رها کند و معتقد به سوفی گری و  محبت خداوند است.
 
وی ادامه داد: اخوان یک تشکل سیاسی و خواهان اصلاح حاکمیت و تربیت امت بر محور عزت و کرامت است. اخوان می خواهد به روز باشد واعضای آنها باید رابطه علمی و فرهنگی داشته باشند و موظف به تحصیل هم هستند. ویژگی های متمایزکننده اخوان نسبت به تشکل های دیگر اول: دوری از مواضع اختلاف برانگیز، دوم: دوری از سیطره عوام و خواص سوم: دوری از احزاب و هیئت ها چهارم: پایبندی به سلسله مراتب سازمانی پنجم: اولویت دادن به کارهای عملی و تبلیغاتی روی قشر جوان است. عمده فعالیت های اخوان در روستاها و شهرستانها بود چون روستا به فطرت انسانی نزدیک تر و پذیرش اسلام نزدیک ترست.
 
سید هادی افقهی اظهار کرد: اخوان دچار نوسانات و هجمه های بسیار شدند وشهدا و زندانی دادند. درجنگ سال 1948 علیه رژیم صهیونیستی در کنار احزاب دیگر جنگیدند. در دوران ملک فاروق قبل ازکودتای 1952، دوران ناصر، دوران انور سادات و دوران مبارک که زمان آرامش و مشارکت در حیات سیاسی بود،برخوردهای متفاوتی با آنها شد. اوج درخشش اخوان زمانی است که به مسند قدرت می رسند و رئیس پارلمانی که منحل شد، می خواهد تفکرات خود را عملیاتی کنند.
 
ماجرای شیخ تکفیری در لبنان
 
نادر طالب زاده درباره مشکلات ایجاد شده در مصر متذکر شد: الان مشکلات تفکرات اخوان،سلفی ها  و تکفیری ها سرریز کرده است. در صیدا شیخ احمد العسیر جاده را به روی مردم شیعه حزب الله که به جنوب می روند، می بندد و فتواهای عجیب می دهد.عقبه تمام آنها مصر بر می گردد.
 
میرمسعود حسینیان کارشناس ارشد خاورمیانه با اشاره به گفته طالب زاده عنوان کرد: داستان شیخ العسیر و بروزش با داستان سوریه است. با داستان القصیر سلفی گری رشد می کند.
 
حسینیان افزود:القصیر یکی از مناطق با اهمیت در مناطق مرزی لبنان و سوریه است اما به هم مرتبطند. در القصیر سوریه بیش از 30هزار لبنانی از انواع مذاهب زندگی می کردند. با گذشت 2 سال و نیم از حوادث سوریه، انواع فشارها و شکنجه ها بر این مردم وارد می شد.
 
این کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه کمک حزب الله به القصیر را موثر دانست و گفت: حزب الله حدود دو سال با سکوت و مدارا و صحبت با ارتش تلاش می کند جلوی مشکلات مردم در القصیر را بگیرد. القصیر به دلیل ارتباط با لبنان و مدیترانه منطقه ای عملیاتی است. بالاخره القصیر به کمک نیروی مقاومت آزاد می شود.
 
حضور نظامی 30 کشور در سوریه  
 
حسینیان اظهارکرد: در خود القصیر سلاح های اسرائیلی از شمال مدیترانه و لبنان وارد و پخش می شد. در این دو سال که بیش از 30 کشور نظامی در سوریه حضور دارند و آدم فرستادند، هیچ کس اعتراضی نسبت به دخالت بیگانگان نداشت. تا اینکه  حزب الله قصیر را آزاد کرد و بعد از آزادی این شهر نعره دخالت و فتنه گری در امور داخلی بلند شد و مسائل دخالت بیگانه و سنی کشی و شیعه کشی را به وجود آوردند.
 
میرمسعود حسینیان با بیان اینکه این فضا در مصر و جاهای دیگر سر ریز کرد و همایش ها و تظاهراتی به وجود آمد،افزود: در داخل لبنان هم تلاش کردند بین علوی ها و سنی ها اختلاف به وجود بیاورند اما نشد و بعد از قطع ارتباط در طرابلس، می خواستند درگیری را به جنوب منتقل کنند. شیخ احمد قصیر از مدت ها قبل در منطقه فضای ملتهبی به وجود آورد و حوادثی ایجاد شد که ارتش مقابل قصیر قرار گرفت و شیعه وسنی مقابل هم قرار نگرفتند.
 
پس از این صحبت ها مستندی پخش شد که وقایع بعد از عزل مرسی را دراسکندریه و پرت کردن بچه ها را به پایین نشان می داد و افقهی درباره آن گفت:مرسی می دانست سونامی وحشتناکی رخ می دهد و سعی می کرد سلفی ها را نگه دارد. مرسی در سخنرانی های خود گفته بود اگر یک میلیون نفر از عملکردم ناراضی باشند، استعفا می دهم. این نتیجه دوقطبی شدن و رادیکالیزه شدن جامعه مصر و حرکت به سوی جنگ داخلی است.
 
افقهی هنگام پخش مستند دوم که با سخنرانی مرسی همراه بود، یادآور شد: یکی از خطاهای کشنده مرسی گرفتن پرچم سوریه در زمان استعمار فرانسه و ضدانقلاب هاست. او در اولین سخنرانی بعد از سلام به جمعیت رسما اعلام می کند که ما قطع رابطه خود را با سوریه اعلام می کنیم وکاردار خودمان را فرا می خوانیم و حاضریم ملت و نیروهای مسلح مصر به یاری مردم سوریه برای سرنگونی بشار اسد بروند.
 
وی افزود: مرسی در روزهای اول سخنرانی های خود گفته بود، اجازه دخالت کشورهای دیگر در امور مصر و یا دخالت خودمان را در امور کشورهای دیگر نمی دهیم اما موضع او تغییر می کند و اینگونه پیام می دهد.
 
میرمسعود حسینیان کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه با اشاره به استفاده نکردن اخوان از تجربیات و انتخابات مصر گفت: در انتخابات مصر مطالب جالبی وجود دارد.مرسی به عنوان کاندیدای رزرو اخوان می آید و از آن طرف هم احمد شفیق فرمانده نیروی هوایی مبارک می آید.
 
این کارشناس ارشد حوزه خاورمیانه افزود: در مصر بیش تر از 46 درصد از مردم در انتخابات شرکت نمی کنند. از یک طرف مردم عادت نداشتند در انتخابات شرکت کنند چون شرایط قانون اساسی طوری بود که فقط لباس ریاست جمهوری بر تن مبارک بود و مردم برای خودشان حقی قائل نبودند. از طرف دیگر اخوان هنوز قوی نبودند و مردم هم اخوان را نمی شناختند.
 
وی گفت: از اخوان که 80سال تئوری پردازی کرده است این توقع وجود داشت که مصر را بشناسد اما از این تجربه استفاده نشد.
 
در نیمه پایانی برنامه « راز» نیز گزارش وهابی ها و عقایدشان درباره کشتار شیعه و حمله به سامرا پخش شد و افقهی گفت: آنها شیعه را کافر می دانند و با این نگاه بسته و افراطی به منزل شیخ شهید می روند و خانه اش را آتش می زنند و سر شیخ را می برند. آنها معتقدند حق با آنهاست و به جز شیعه با مذاهب دیگر مشکل دارند. وهابی ها میلیون دلار در مصر خرج کردند که مردم را گمراه کنند.

امام رئوف از کدام مسیر وارد ایران شد


استاد تاریخ اسلام با بیان اینکه مأمون با پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا(ع) در صدد تحکیم پایه‌های حکومت خود بود، گفت: مسیر حرکت کاروان امام(ع) از مدینه به مرو، طبق دستور مأمون، از راه بصره و اهواز و فارس بود.
به گزارش سرویس فرهنگی مشرق، محمدحسین رجبی دوانی، مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام در گفت‌وگو با فارس، با اشاره به جنگ قدرت بین دو پسر هارون الرشید، ابراز داشت: پس از پیروزی مأمون، وی متوجه شد که نگاه جامعه معطوف به جایگاه ویژه ائمه معصومین(ع) است، زیرا با توجه به شرایط دوران امامت امام صادق تا امام موسی کاظم(ع)، مردم به شدت به سمت این بزرگواران ابراز ارادت می‌کردند.

وی با بیان اینکه مأمون بعد از کشتن برادرش که از نظر اهل تسنن یک خلیفه مشروع بود، به شدت جایگاه خود را در خطر می‌دید،‌ درباره علت اصرار مأمون عباسی به ولایتعهدی امام افزود: یکی از مهم‌ترین علت‌ها روی آوردن مردم به سوی علی بن موسی‌الرضا(ع) و احترامی که مردم برای ایشان قائل بودند و همچنین از آنجایی که مأمون بیشتر مقام‌های تراز اول لشکری و کشوری خود را از ایرانیان قرار داده بود، این رفتار باب میل عرب‌ها نبود و به همین دلیل با او به شدت مخالفت ‌کردند.

رجبی دوانی با اشاره به قیام سادات علوی در آن برهه زمانی، بیان داشت: سادات علوی که از جور و ظلم مأمون به تنگ آمده بودند در سراسر جهان اسلام دست به قیام زدند که این قیام‌ها به شدت پایه‌های خلافت مأمون عباسی را به مخاطره انداخته بود، بنابراین مأمون با یک دور اندیشی برای اینکه ارتباط سادات علوی را با امام رضا(ع) قطع کند و جلوی این آشوب‌ها را بگیرد و علویان را وادار به سکوت کند، امام را از مدینه به مرو فرا خواند.

وی ادامه داد: همچنین مأمون برای اینکه بنی عباس را بترساند تا علیه او شورش نکنند تصمیم گرفت امام را جانشین خود قرار دهد تا در سایه آن بتواند بنی‌عباس را در برابر خود رام کند و این نکته را به آن‌ها یادآوری کند که در صورت مخالفت، خلافت را از بنی عباس خارج و به بنی‌هاشم می‌سپرد.

این پژوهشگر تاریخ اسلام با بیان اینکه امام رضا از روی اجبار درخواست مأمون را پذیرفت، اظهار داشت: امام(ع) برای آگاهی مردم به صورت علنی از این سفر اظهار ناخشنودی کرد، با این وجود روزی که ‌خواست از مدینه حرکت کند، خاندان خود را جمع کرد و از آنان خواست برای او گریه کنند و فرمود: من دیگر به میان خانواده‌ام بر نخواهم گشت، آن گاه وارد مسجد رسول خدا(ص) شد تا با پیامبر(ص) وداع کند، حضرت چندین بار وداع کرد و باز به سوی قبر پیامبر بازگشت و با صدای بلند گریست.

وی درباره نحوه پیشنهاد دادن ولایتعهدی مأمون به ثامن‌الحجج(ع) گفت: هنگامی که امام رضا(ع) وارد مرو شدند، مذاکراتی بین آن حضرت و مأمون آغاز شد و مأمون در ابتدا پیشنهاد کرد که خلافت را به آن حضرت واگذار کند که امام رضا(ع) به شدت از پذیرفتن این پیشنهاد امتناع کرد، مأمون که شاید خودداری امام را از پیش حدس می‌زد گفت: حالا که این طور است، پس ولیعهدی را بپذیر! امام فرمود: از این هم مرا معذور بدار.

رجبی دوانی با بیان اینکه فضل بن سهل وزیر ایرانی مأمون از رد پیشنهاد خلافت از سوی امام رضا(ع) بسیار متعجب شد، ابراز داشت: فضل بن سهل با شگفتی گفت: خلافت را هیچ گاه چون آن روز بی‌ارزش و خوار ندیدم، بعد از اینکه امام رضا(ع) از پیشنهاد ولایتعهدی سرباز زد،‌ مأمون دیگر عذر امام را نپذیرفت و جمله‌ای را با خشونت و تندی گفت که خالی از تهدید نبود، او گفت: عمر بن خطاب وقتی از دنیا می‌رفت، شورا را در میان 6 نفر قرار داد که یکی از آن‌ها امیرالمؤمنین علی(ع) بود و چنین توصیه کرد که هر کس مخالفت کند گردنش زده شود!.. شما هم باید پیشنهاد مرا بپذیری، زیرا من چاره‌ای جز این نمی‌بینم!

وی ادامه داد: ثامن‌الحجج(ع) ناچار پیشنهاد مأمون را پذیرفت و فرمود: «من به این شرط ولایتعهدی تو را می‌پذیرم که هرگز در امور ملک و مملکت مصدر امری نباشم و در هیچ یک از امور دستگاه خلافت، همچون عزل و نصب حکام و قضاوت و فتوا، دخالتی نداشته باشم»، امام رضا(ع) از این طریق خواست که در هیچ یک از کارهای خلافت و گناه‌ اعمال مأمون شریک نباشد.

این مورخ تاریخ اسلام درباره مسیری که امام رضا(ع) از مدینه تا خراسان پیمودند، اظهار داشت: طریق حرکت کاروان امام(ع) از مدینه به مرو، طبق دستور مأمون، از راه بصره و اهواز و فارس بود، شاید به این جهت که از قسمت‌های کوهستانی غرب ایران و قزوین و قم -که مرکز اجتماع شیعیان بود- عبور نکنند.