هیچ یک از بزرگان مذاهب اربعه اهل سنت این کار را جایز نمی داند ؛ زیرا جایز دانستن این عمل مخالفت صریح با نص آیات قرآن است .
حنفیه انجام دهنده این کار را حد نمی زنند بلکه تعزیر می کنند :
اما در بین ایشان علمای مذهب حنفیه به تبعیت از ابو حنیفه برای انجام این کار ، شخص را حدّ نمی زنند ؛ بلکه او را طبق نظر حاکم تعزیر می نمایند :مطلب فی حکم اللواطة ... فعند أبی حنیفة یعزر بأمثال هذه الأمور .
حاشیة رد المختار ابن عابدین حنفی ج 4 ص 191در مورد حکم لواط کردن ، در نزد ابو حنیفه برای مثل این کار شخص تعزیر می شود .
سغدی نیز از علمای حنفیه می گوید :حکم اللواطة بالرجال : واما اللواط بالرجال فانه لیس فی التحریم کالجماع ولا یحرم شیئا
وحده کحد الزنا فی قول النخعی وابی یوسف ومحمد وابی عبد الله وفی قول ابی حنیفة لیس فیه حد وفیه التعزیرفتاوى السغدی ج1/ص269
حکم لواط با مردان ؛ اما لواط با مردان در حرمت مانند حرمت جماع (زنا) نیست ؛ و سبب حرام شدن کسی بر کسی نمی شود ؛ و حد آن در نظر نخعی و ابو یوسف و محمد و ابو عبد الله مانند حد زنا است ؛ اما به نظر ابو حنیفه در این کار حد جاری نمی شود ولی تعزیر می شود .عده ای از علمای شافعی نیز در بعضی موارد در این کار تعزیر می کنند و نه حد :
در این زمینه از ابن سهل ابی وردی که از مشهور ترین علمای شافعی است چنین نقل شده است که :
التلوط بالغلام المملوک : ذکر القاضی الحسین فی التعلیقة أنه حکی عن الشیخ ابن سهل وهو الأبیوردی کما هو مصرح به فی بعض نسخ التعلیقة وصرح به ابن الرفعة فی الکفایة أن الحد لا یلزم من یلوط بغلام مملوک له بخلاف مملوک الغیر ؛ قال القاضی وربما قاسه على وطء أمته المجوسیة أوأخته من الرضاع وفیه قولان انتهى .وهذا الوجه محکی فی البحر والذخائر وغیرهما من کتب الأصحاب لکن غیر مضاف إلى قائل معین وعلله صاحب البحر بأن ملکه فیه یصیر شبهة فی سقوط الحد ؛ والذی جزم به الرافعی تبعا لأکثر الأصحاب أنه لا فرق بین مملوکه وغیره ، نعم فی اللواط من أصله قول أن موجبه التعزیز . قال الرافعی : إنه مخرج من القول بنظیره فی إتیان البهیمة ، قال : ومنهم من لم یثبته
طبقات الشافعیة الکبرى ج4 ص45قاضی حسین در تعلیقه خویش آورده است که از شیخ ابن سهل ابی وردی نقل شده است که اگر کسی با غلام زرخرید خویش لواط کند حد نمی خورد ؛ اما اگر این غلام برای دیگری باشد ، حد خواهد خورد .
قاضی گفته است که شاید این مطلب را به خاطر قیاس با نزدیکی با کنیز مجوسی یا خواهر رضاعی گفته باشد ، زیرا در این موارد دو قول موجود است (یک قول حد و قول دیگر تعزیر) .و این احتمال در بحر و ذخائر و غیر آن نیز از کتب شافعیان نقل شده است اما گوینده معینی برای آن مشخص نشده است ؛ صاحب بحر علت این فتوا را آن می داند که ملکیت در این موارد سبب وجود شبهه شده و حد را ساقط می کند !!!
اما آنچه که رافعی و غیر او مانند بیشتر شافعیان بدان یقین پیدا کرده اند آن است که فرقی بین بنده زرخرید و غیر او وجود ندارد .بله در اصل لواط عده ای نظر دارند که موجب تعزیر است و نه حد .
رافعی گفته است که این کار مانند نزدیکی با حیوانات است و عده ای در آن حد جاری نمی کنند !!!عده ای از علمای حنبلی نیز در بعضی موارد تعزیر جاری می کنند و نه حد :
ابن قیم جوزیه ، معروفترین شاگرد ابن تیمیه و یکی از رهبران فکری عقیده سلفیه و از بزرگان حنابله می گوید :وقال ابن عقیل فی فصوله فإن کان الوطء فی الدبر فی حق اجنبیة وجب الحد الذى أوجبناه فی اللوط وعلى هذا فحده القتل بکل حالوإن کان فی مملوکه فذهب بعض اصحابنا أنه یعتق علیه وأجراه مجرى المثلة الظاهرة وهو قول بعض السلف
بدائع الفوائد ج4 ص908ابن عقیل در کتاب فصول خویش می گوید : اگر در پشت زن اجنبیه نزدیکی نماید ، حد لواط را خواهد خورد و کشته خواهد شد ؛ اما اگر در پشت بنده خویش چنین نماید ، عده ای از حنابله فتوا داده اند که بنده خود به خود آزاد خواهد شد (و حد نمی خورد) ؛ و این کار را در حکم قطع کردن عضو بنده به حساب آورده اند و این نظر عده ای از علمای سلف است .
تعزیر در نظر علمای اهل سنت چیست :
اما اینکه تعزیر در نظر علمای اهل سنت چیست : تعزیر آن است که حاکم اگر بخواهد تنها بر او خشم بگیرد و سپس او را ببخشد و اگر بخواهد او را از یک تا هفتاد ونه ضربه شلاق می زند ؛ زیلعی حنفی در این باب می گوید :فصل فی التعزیر ... واجتمعت الأمة على وجوبه فی کبیرة لا توجب الحد أو جنایة لا توجب الحد ثمّ هو قد یکون بالحبس وقدیکون بالصفع وبتعریک الآذان وقد یکون بالکلام العنیف أو بالضرب وقد یکون بنظر القاضی إلیه بوجه عبوس ولیس فیه شیء مقدر وإنما هو مفوض إلى رأی الإمام على ما تقتضی جنایتهم ... وکذا ینظر فی أحوالهم فإن من الناس من ینزجر بالیسیر ومنهم من لا ینزجر إلا بالکثیر وذکر فی النهایة التعزیر على مراتب تعزیر أشراف الأشراف وهم العلماء والعلویة بالإعلام وهو أن یقول له القاضی بلغنی أنک تفعل کذا وتعزیر الأشراف وهم الأمراء والدهاقین بالإعلام والجر إلى باب القاضی والخصومة فی ذلک وتعزیر الأوساط وهم السوقیة بالإعلام والجر والحبس وتعزیر الأخسة بهذا کله والضرب
تبیین الحقائق ج3 ص207فصلی در باب تعزیر : ... و امت اجماع دارند که تعزیر در گناهان کبیره ای است که موجب حد نمی گردد ؛ تعزیر می تواند با حبس باشد و یا اینکه به آرامی با کف دست بر پشت او بزند و یا اینکه گوش او را به درد آورد و گاهی نیز با کلام تند است یا با زدن و گاهی نیز با تندی نگاه کردن قاضی به شخص است ؛ و مقدار معینی ندارد ؛ و به نظر امام (حاکم شرع) محول می گردد که به حسب کاری که انجام داده اند ایشان را تنبیه کند ... و همچنین حاکم وضعیت مجرم نگاه می کند ، زیرا بعضی از مردم با تنبیهی کوچک ، ادب شده و بعضی به جز با تنبیه سخت ادب نمی گردند ؛ و در نهایه گفته است که تعزیر به حسب مراتب حالات مردم است ؛ تعزیر بزرگترین بزرگان که علما و سادات هستند و تعزیر ایشان به خبر دادن است !!! به این صورت که قاضی به او بگوید به من خبر رسیده است که تو چنین کرده ای !!! و تعزیر بزرگان که امرا و دهداران هستند به خبر دادن و کشاندن وی به سبب این جرم به در خانه قاضی و دادگاه است ؛ و تعزیر مردمان حد وسط که بازاریان هستند با اعلام و کشاندن به دادگاه و حبس است و تعزیر مردمان پایین دست با همه اینها و زدن .
حد اکثر تعزیر ده شلاق !!!
همچنین ایشان در صحاح خویش روایت دارند که حد اکثر تعزیر ده شلاق است :بخاری در صحیح خویش در کتاب المحاربین می گوید :
حدثنا عبد الله بن یوسف حدثنا اللیث حدثنی یزید بن أبی حبیب عن بکیر بن عبد الله عن سلیمان بن یسار عن عبد الرحمن بن جابر بن عبد الله عن أبی بردة رضی الله عنه قال کان النبی صلى الله علیه وسلم یقول لا یجلد فوق عشر جلدات إلا فی حد من حدود اللهحدثنا عمرو بن علی حدثنا فضیل بن سلیمان حدثنا مسلم بن أبی مریم حدثنی عبد الرحمن بن جابر عمن سمع النبی صلى الله علیه وسلم قال لا عقوبة فوق عشر ضربات إلا فی حد من حدود اللهحدثنا یحیى بن سلیمان حدثنی بن وهب أخبرنی عمرو أن بکیرا حدثه قال بینما أنا جالس عند سلیمان بن یسار إذ جاء عبد الرحمن بن جابر فحدث سلیمان بن یسار ثم أقبل علینا سلیمان بن یسار فقال حدثنی عبد الرحمن بن جابر ان أباه حدثه أنه سمع أبا بردة الأنصاری قال سمعت النبی صلى الله علیه وسلم یقول لا تجلدوا فوق عشرة أسواط إلا فی حد من حدود اللهصحیح البخاری ج6 ص2512 ش 6456 تا 6458 باب کم التعزیز والأدب
رسول خدا می فرمودند : کسی نباید در غیر از حدی از حدود الهی بیش از ده ضربه شلاق بزند .مسلم نیز در صحیح خویش در کتاب الحدود شبیه همین روایت را می آورد :
صحیح مسلم ج3 ص1332 ش 1708 باب قدر أسواط التعزیرمتاسفانه همین ساده انگاری در مورد حکم لواط سبب شده است که عده ای از عالم نمایان ایشان (که متاسفانه بعد از گذشتن چند سال از زندگیشان به عنوان علمای معروفی مطرح شدند) و نیز خلفایشان این کار را انجام داده و یا آن را جایز بدانند !!!
علمای اهل سنت متهم به این عمل شنیع :
یحیى بن أکثم:
وی که از دشمنان ائمه بوده و مناظره او با امام جواد علیه السلام مشهور است ، در نظر بزرگان اهل سنت از امامان و علماء بلند رتبه به شمار می رود ؛ ابن کثیر در مورد او می گوید :کان یحیى بن أکثم من أئمّة السنّة ، وعلماء الناس و من المعظمین للفقه.
البدایة والنهایة ج 10 ص 316یحیی بن اکثم از امامان اهل سنت و از علمای مردم و از بزرگان فقه بود .
او از معروفترین قاضیان اهل سنت و از علمای بنام ایشان بود ؛ در مورد وی شیعه و سنی مطالب بسیار نقل کرده اند که تنها در این زمینه به کلمات علمای اهل سنت در مورد وی می پردازیم :ثعالبی : یحیی بن اکثم و بنی العباس لواط کارترین افراد عرب!!!
ثعالبی از علمای به نام اهل سنت و متوفای 420 کتابی در باره القاب مشهور دارد ؛ وی در این کتاب مشهورترین شخص در لواط را یحیی بن اکثم معرفی می کند و می گوید:لواط یحیى بن أکثم !!! أصله من مرو فاتصل بالمأمون ایام مقامه بها فاختص به واستولى على قلبه وصحبه إلى بغداد ومحله منه محل الأقارب أو أقرب .وکان متقدما فى الفقه وآداب القضاة حسن العشرة عذب اللسان وافر الحظ من الجد والهزل ولاه المأمون قاضى القضاة وأمر بألا یحجب عنه لیلا ولا نهارا وأفضى إلیه بأسراره وشاوره فى مهماته وکان یحیى ألوط من ثفر ومن قوم لوط وکان إذا رأى غلاما یفسده وقعت علیه الرعدة وسال لعابه وبرق بصرهوکان لا یستخدم فى داره إلا المرد الملاح ویقول قد اکرم الله تعالى أهل جنته بأن أطاف علیهم الغلمان فى حال رضاه عنهم لفضلهم على الجوارى فما بالى لا أطلب هذه الزلفى والکرامة فى دار الدنیا معهم
ویقال إنه هو الذى زین للمأمون اللواط وحبب إلیه الولدان وغرس فى قلبه محاسنهم وفضائلهم وخصائصهم وقال إنهم باللیل عرائس وبالنهار فوارس وهم للفراش والهراش وللسفر والحضر فصدر المأمون عن رأیه وجرى فى طریقه واقتدى به المعتصم حتى اشتهر بهم وملک ثمانیة آلاف منهم وما کان بنو العباس یحومون حولهم اللهم إلا ما کان یؤثر عن محمد الأمین من استخدام الخصیان والعبث بهم دون فحول الولدان
ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 156 ش 221