پرسش وپاسخ

سئوال ازاهل سنت وپاسخ شیعه به اهل سنت

پرسش وپاسخ

سئوال ازاهل سنت وپاسخ شیعه به اهل سنت

علل عدم حضور امام علی (ع)درسقیفه بنی ساعده

علل عدم حضور امام علی (ع)درسقیفه بنی ساعده

 

 

مقدمه

     در این تحقیق سعی بر این است که به توضیح برخی از موضوعات مهم و پرچالش در مساله جانشینی پیامبر (ص) و کم و کیف جریان سقیفه ی بنی ساعده که منجر به انتخاب ابوبکر به عنوان خلیفه اول مسلمین و کنار گذاشتن حضرت علی (ع) از بدست گیری زمام امور خلافت در آن مقطع شد که خود سرآغاز تفرقه در بین مسلمین شد، بپردازد.

برخی از منابع اهل سنت مثل محمد بن سعد در طبقات الکبیر ضمن برشمردن فضایل ابوبکر جهت بدست گیری خلافت، ماجرای بیعت کردن مردم با او را بدون هیچ گونه درگیری و مجادله ای ثبت کرده است ولی در بیشتر منابع دست اول مثل محمد بن اسحاق بن یسار در کتاب سیرت رسول الله، بلاذری در انساب الاشراف، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، تاریخ یعقوبی،تاریخ طبری، مسعودی در مروج الذهب و سیوطی ماجرای انتخاب ابوبکر و بیعت با او را همراه با جنجال و مطرح کردن نامزدی علی (ع) در صورت تمایل او به کسب قدرت، بعیت نکردن افرادی از صحابه پیامبر (ص) و از بنی هاشم و اوس و خزرج با ابوبکر را ثبت کرده اند.

گفته ی عمر بن خطاب در خصوص سقیفه بسیار جالب است که گفت : انتخاب ابوبکر به خلافت، کاری عجولانه بود که خدا شر آن را برطرف کرد، باید اذعان کرد که جریانهای مختلف قریش درصدد آن بودند که خلافت خاندان بنی هاشم تداوم نیابد و به زعم علی (ع)که مساله ی جانشینی پیامبر (ص) در گذشته و در مراحل مختلف توسط شخص پیامبر (ص) در عشیره اقربین، غدیرخم و... مشخص شده است و بواسطه حفظ حرمت پیامبر (ص) که هنوز به خاک سپرده نشده بود به یکباره خبر بیعت با ابوبکر در سقیفه منتشر شد و از همه مردم خواسته شد که با وی بیعت کنند و این در حالی بود که نظر چند نفر در سقیفه بر نظر کلی جماعت مسلمین تحمیل شد و باعث اختلافاتی در بین مسلمانان گردید که پیامدهای آن تا بدین روز رسیده است.

 

معنا و مکان سقیفه ی بنی ساعده

معنای سقیفه

سقیفه به معنای ایوانچه ای سقف دار ( سایبان دار ) است.1

از سقیفه به معانی دیگر تعبیر می شود :

1-به معنای سایبان است که معمولاً از یک سایبان خیلی طولانی و عریض و طویل تعبیر می کنند.

2-اتاقی که جلوی خانه ساخته می شود که ما آن را پیش خوان یا بهار خواب می گوئیم، اطلاق می شود.

3-از سالن پذیرائی نیز به سقیفه تعبیر می شود.2

مکان سقیفه

« محل اجتماعی در مدینه بود که مردم مسائل حساس خود را در آن مورد بحث و تبادل نظر قرار می داند. این محل همان جائی است که به مجردیکه خبر رحلت پیامبر (ص) منتشر گردید، مردم مدینه برای گزینش رهبرشان با هم در آن جمع شدند. در این محل بود که گروهی از مهاجرین ( که از مکه به مدینه (یثرب) به همراه پیامبر (ص) هجرت کرده بودند. ) عقیده خود را به قبول ابوبکر به عنوان تنها رهبر جامعه به انصار تحمیل کردند. در این جلسه در سقیفه، فریادهایی به حمایت از خلافت علی (ع) برخاست. بنابراین سقیفه را باید به عنوان نامی عمومی برای اولین جدایی در میان مسلمانان در نظر گرفت.3

 

ماجرای سقیفه ی بنی ساعده

    زمانی که پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد (ص) در روز 28 صفر سال 11 هجری وفات کردند عده ای همچون علی (ع)، فرزندان عباس عموی پیامبر (ص)، زبیر، اسامه بن زید، ابوبکر و... مشغول غسل دادن آن حضرت در حجره خود آن حضرت بودند عده ای از انصار ( اهالی مدینه (یثرب) که پیامبر (ص) را در تبلیغ دین یاری کردند و او را پناه دادند ) در مکانی که متعلق به قبیله ی بنی خزرج بود به نام سقیفه تجمع کردند تا سرنوشت جانشینی پیامبر (ص) را مشخص کنند. یعقوبی ماجرا را چنین روایت می کند : روز وفات رسول خدا، انصار در سقیفه بنی ساعده فراهم شدند پس سعد بن عباده خزرجی ( رئیس قبیله خزرج ) را نشانده، دستمالی بسر او بسته برای او دوتا کردند و خبر به ابوبکر و عمر و مهاجرین رسید، پس با شتاب آمدند و مردم را از پیرامون سعد براندند و ابوبکر و عمر بن خطاب و ابوعبیده جراح پیش آمدند و گفتند: ای گروه انصار پیامبر خدا از ماست، پس به جانشینی او سزاورتریم و انصار گفتند: از ما  امیری و از شما امیری. پس ابوبکر گفت: امیران از ما و وزیران از شما است... و زمانی که بین مهاجرین و انصار در سقیفه در برتری جوئی هر یک به غصب مقام خلافت و جانشینی پیامبر (ص)، ابوبکر روایتی را از پیامبر (ص) عنوان کرد که باید حاکمان از قریش باشند، که انصار ساکت شدند که گفته است « الائمه من قریش »1 پس ابوبکر گفت : این عمر بن خطاب است که پیامبر خدا گفته است : خدایا دین را با او سربلند گردان و این ابوعبیده جراح است که پیامبر خدا گفته : امین این امت است پس با هر کدام که خواهید بیعت کنید. آن دو زیر بار نرفتند و گفتند: بخدا قسم با اینکه تو همسفر پیامبر خدا و دوم دو تایی ما بر تو پیشی نخواهیم گرفت، پس ابوعبیده دست بدست ابوبگر زد و عمر دمی بود و سپس هر کدام از قریش که همراه او بود بیعت کرد.1

بدلیل اختلافاتی که بین دو قبیله او و خزرج وجود داشت و هیچ کدام از آنها حاضر نبود که زیر بیرق دیگری رود و در میان خود این دو قبیله هم اختلافاتی به چشم می خورد لذا هر دو قبیله تا حدودی تمایل به این داشتند که کسی به غیر از این دو قبیله مقام خلیفگی را بدست گیرد که با تیزهوشی عمر بن خطاب و پیش دستی ابوبکر و همراهی ابوعبیده بن جراح این فرصت طلایی بدست آمد و پس از بیعت ابوعبیده و عمر، بشیر بن سعد عمو زاده سعد بن عباده و اسید بن حضیر ( رئیس قبیله اوس ) اولین افرادی بودند که در سقیفه با ابوبکر بیعت کردند.2

هجوم افراد سقیفه بن خانه زهرا (س) برای بیعت گرفتن از بنی هاشم برای ابوبکر

    بعد از بیعت افراد محدودی از مهاجرین و انصار با ابوبکر به عنوان جانشینی پیامبر (ص) عنوان می شود که ابوبکر و عمر خبر یافتن که گروه مهاجر و انصار با علی ابن ابیطالب (ع) در خانه فاطمه دختر پیامبر فراهم گشته اند پس با گروهی آمدند و به خانه هجوم آوردند و علی بیرون آمد... و فاطمه بیرون آمد و گفت : بخدا قسم باید بیرون روید اگرنه مویم را برهنه سازم و نزد خدا ناله و زاری کنم، پس بیرون رفتند و هرکه در خاه بود برفت و چند روزی بماندند سپس یکی پس از دیگری بیعت می کردند لیکن علی و پس از شش ماه و به قولی چهل روز بیعت نکرد.3

 

 

دلائل  اهل سنت در برتری خلافت ابوبکر

    برخی از کتب اهل سنت بخصوص صحیح بخاری و مسلم حدیقی جعلی از زبان عایشه همسر پیامبر (ص) ذکر می کنند که گفته اند پیامبر (ص) به عایشه در بیماری مرگ خویش فرمودند : پدرت را پیش من فرا خوان تا برای او نامه یی بنویسم که بیم آن دارم کسی سخنی گوید یا آرزویی کند و خداوند و مومنان جز ابوبکر را نمی خواهند.1

ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه به دلایل برتری ابوبکر در کسب مقام خلافت در سقیفه اشاره می کند که ابتدا ابوبکر عمر و ابوعبیده را نامزد کرد ولی آندو زیر بار نرفتند « عمر و ابوعبیده هر دو گفتند : هیچ از مردم را نسزد که برتر از تو و حاکم بر تو باشد، که تو یار غار و نفر دومی، وانگهی پیامبر خدا (ص) ترا به نمازگزاردن فرمان داده است. بنابراین تو سزاوارترین مردم برای حکومتی.2

اهل سنت به اجماع در انتخاب ابوبکر در تایید او اشاره دارند که مردم همه و بدون تردید با ابوبکر بیعت کردند در حالی که فقط با رای چند نفر او انتخاب شد و می گویند : « بیعت السقیفه » یعنی اول بیعت که در سقیفه رفته بود و آن روز با ابوبکر جز آن جماعت خواص که در سقیفه حاضر بودند بیعت نکردند و « بیعت العامّه » یعنی روز بعد از سقیفه که ابوبکر به مسجد پیامبر (ص) رفت و جمله از مهاجر وانصار برخاستند و با ابوبکر بیعت کردند.3

 

 آیه 38 سوره شوری و موروثی شدن خلافت

     بزرگترین دلیل اهل سنت برای اثبات حقانیت ابوبکر آیه 38 سوره مبارکه شوری است که به مومنین اعلام می شود که « و امرهم شوری بینهم » ( مومنان ) کسانی هستند که امورشان را با مشورت حل می کنند و از این آیه نتیجه می گیرند که در سقیفه عده ای از مومنان برای امر خلافت به مشورت نشستند و شخصی را برای خلافت برگزیدند. در حالی که تنها چند نفر از طرف کل مسلمین و با عجله در سقیفه نظران را بر دیگران غالب کردند.

از دلائل دیگر مهم  اهل سنت برای اینکه علی (ع) جانشین پیامبر اسلام نیست این اسلام که اگر علی (ع) به جانشینی می رسید خلافت مسلمین همچون پادشاهی موروثی می شد. این در حالی است که ما به کرات در قرآن کریم در این مورد نمونه هایی داریم مثلاً هارون (ع) برادر حضرت موسی (ع) جانشین حضرت موسی (ع) گردید، شیث فرزند آدم نیز جانشین حضرت آدم (ع) شد، حضرت سلیمان بن نیز جانشین پدرش حضرت داوود شد. کمااینکه خود ابوبکر و عمر و عثمان نیز از فامیلهای نزدیک پیامبر (ص) بودند بطور مثال ابوبکر پدر همسر رسول الله عایشه بود و چگونه است که بحث جانشینی رسول خدا پیش می آید، برای علی (ع) نمی توان آن را در نظر گرفت اما در مورد ابوبکر چنین بحث هایی نیست.1

 

 علل عدم انتخاب علی (ع) به جانشینی پیامبر (ص)

الف) اعتبار سن، ریش سفیدی و ارزش های جاهلی : که ابوبکر در این زمان 60 ساله، عمر بیش از 50 سال و علی (ع) 33 ( به روایتی 36 سال ) سال سن داشت.

ب) حسادتها و رقابت های قبیله ای و قومی : که نمی خواستند خلافت در بنی هاشم تداوم یابد.

ج) حسادت نسبت به علی (ع) به علت احترام و اعتبار او نزد پیامبر (ص) : مثلاً جانشین کردن علی (ع) در مدینه در زمان حرکت به سوی تبوک توسط پیامبر (ص) ( پیامبر (ص) 27 غزوه انجام دادند که علی (ع) در 26 غزوه حضور داشتند. و تنها در تبوک به دستور پیامبر (ص) در مدینه ماند و جانشین پیامبر (ص) بود )، ابلاغ سوره برائت از مشرکیت ( در سال 9 هجری که ابتدا ابوبکر برای این کار تعیین شد که پس از نزول وحی که باید نزدیکترین کس بر تو ( پیامبر ص) باید اینکار را انجام دهد این ماموریت به علی (ع) سپرده شد )، ازدواج علی (ع) با فاطمه (س) علی رقم تقاضاهای قبلی ابوبکر و عمر.

د) عدالت علی (ع) : عدالت علی (ع) در اجرای احکام الهی و در نبرد با مشرکان که خیلی از آنها را به هلاکت رساند و از دست اندازی به بیت المال منع می کرد.1

 

دلایل شرکت نکردن علی (ع) در سقیفه

     برای این منظور دلایل مختلفی را می توان ذکر کرد که از آن جمله به موارد ذیل اشاره می شود:

1) حفظ حرمت پیامبر (ص) که هنوز به خاک سپرده نشده بود.1

2) جلوگیری از تهمت زدن بر علی (ع) مبنی بر حریص بودن بر مقام خلافت و دست یابی به قدرت.

3) تصور اینکه کار آنها به جایی نخواهد رسید و همگان بر شایستگی علی (ع) اذعان خواهند کرد.

4) تصور اینکه خرده هایی که به منتخب سقیفه متوجه می شود مبنی بر تحمیل نظر چند نفر بر کل مسلمین متوجه او نشود.

5) شاید فکر می فرمودند که در آن زمان کوتاه، خطری مسلمین را تهدید نخواهد کرد.

6) و مهم تر از همه اینکه او اعتقاد داشت که پیامبر (ص) در زمان حیات خود، برای چنین مسئله ی مهمی چاره اندیشی کرده و جانشین خود را در فرصت هایی مثل غدیرخم و عشیره اقربین تعیین کرده است.

  

علل بیعت علی (ع) با ابوبکر

     به روایتهای مختلف علی (ع) پس از چهل روز یا هفتاد روز مجبور به بیعت با ابوبکر شد که این بیعت پس از شهادت حضرت زهرا (س) ( که هرگز با ابوبکر بیعت نکرد و اجازه شرکت کردن ابوبکر و عمر را در مراسم تدفین خود را نداد ) صورت گرفته است که در ذیل به موارد مهمی از آن اشاره می کنیم :

1) بحران ارتداد و بحران سیاسی به هنگام رحلت پیامبر (ص) :که برخی به آیین بت پرستی برگشته و بت پرست شدند و کسانی چون مسیلمه، طلیحه و سجاح ادعای پیامبری کرده بودند.

2) بیزاری علی (ع) از ایجاد خونریزی و کشتار بین مسلمانان : که علی (ع) راضی نبود که تنها یاوران صدیق و اندک خود یعنی اهل بیت، کشته شوند و شجره طیبه ی ولایت و امامت خشکانده شود.

3) بیم از تفرقه و اختلاف بین مسلمانان : ( که اسلام نو پا از طرفی امپراتوری رم شرقی مترصد فرصتی برای ضربه زدن بود و دشمنان داخلی یا همان ستون پنجم و منافین نیز منتظر شکافی در بین مسلمانان بودند.1

اخباری که دال بر سبق اسلام حیدر کرار دارد

   خواند میر در تاریخ حبیب السیر در ذکر بعضی از احادیث و اخبار که دلالت دارد بر سبق اسلام حیدرکرار می گوید : « در بسیاری از کتب معتبر بروایات صحت اثر محرز گشته که خیر البشر صلی الله علیه و آله و سلم روز دوشنبه مبعوث شد و امیر المومنین علی کرم الله وجهه روز دیگر که سه شنبه بود تصدیق نبوت آن حضرت نمود... و آنکه امیر المومنین علی رضی الله عنه نخستین کسی است از عرب و عجم که با حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و سلم نماز گزارد، دیگر آنکه در تمامی غزوات علم سید کاینات بدست او بود، دیگر آنکه در روز مهراس قدم بر جاده شکیبایی ثابت داشته فرار نفرمود و یوم المهراس روز جنگ حنین را گویند، دیگر آنکه پیغمبر صلی الله علیه و سلم را غسل داد و بقبر وی در آمد.1

عشیره اقربین، آیه 55 سوره مائده ماجرای غدیر خم

الف) عشیره اقربین : که در دعوت خویشاوندان به اسلام، تنها کسی که تصدیق پیامبری آن حضرت را نمود و پیامبر (ص) او را به عنوان وصی و وزیر خود معرفی کرد.

ب) آیه 55 سوره مائده : در این آیه بیان شده است « انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا و الدین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون » یعنی همانا سرپرست شما خدا و پیامبرش و کسانی هستند که ایمان آورده اند و نماز را به پای می دارند و زکات می دهند در حالیکه به رکوع می روند که روایات مختلفی دلالت بر این دارند که علی (ع) در حالت رکوع نماز بر پیرمرد فقیری که از او تقاضای کمک کرده بود، انگشترش را داد.

ج) ماجرای غدیر خم : پیامبر (ص) در دو ماه قبل از وفاتش در آخرین حجی که انجام دادند که به حجه الوداع معروف است در حین بازگشت از مکه مکرمه آیه سوم از سوره مبارکه مائده را بدستور خداوند تلاوت کرد در خصوص اتمام و اکمال دین بود و آن معرفی جانشین بعد از خودش بود که حدوداً 120 هزار نفر از حاضران نوشته اند که فرمودند : من کنت مولاه فهذا علی مولاه » که ابوبکر و عمر اولین کسانی بودند که به علی (ع) تبریک جانشینی پیامبر (ص) را گفتند.2

 

درد دلهای علی (ع) از ماجرای سقیفه

خطبه شقشقیه

     آگاه باشید! به خدا سوگند! ابابکر، جامه خلافت را بر تن کرد، در حالی که می دانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی  چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت می کند... پس من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده و از آن کناره گیری کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پا خیزم؟ یا در محیط خفقان زا و تاریکی که بوجود آوردند، صبر پیشه سازم؟... پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندنه تر دیدم. پس صبر کردم در حالی که خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود. و با دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت بردند.1

خطبه قاصعه

     پیامبر هر سال در کوه حراء به عبادت می پرداخت و جز من کسی او را نمی دید... هنگامی که وحی بر آن حضرت نازل شد، صدای ناله شیطان را شنیدم، به رسول خدا عرض کردم : این ناله چیست؟ فرمود: این ناله شیطان است و علت ناله اش این است که او از اینکه در روی زمین اطاعت شود، ناامید گشته است، آنچه را من می شنوم تو نیز می شنوی و آنچه را می بینم تو نیز می بینی جز اینکه تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر (من) و بر خیر و نیکی هستی.2

ردیف

نام افراد

مشخصات

1

حذیقه بن الیمان

کسی که مشاور پیامبر (ص) در خندق بود و از قبیلهاوس بوده و همچنان وفادار به علی (ع) بود و پسرش هم در رکاب علی (ع) در صفین به شهادت رسید.

2

حذیقه بن ثابت

از قبیله اوس بود که پیامبر (ص) او را دو الشهادتین خواند که همراه علی (ع) در جمل و صفین بود و در صفین به شهادت رسید.

3

ابو ایوب انصاری

از صحابه پیامبر (ص) که تا زمانی که خانه پیامبر (ص) در مدینه ساخته شد میزبان آن حضرت بود و در رکاب علی (ع) در جنگها بود.

4

سهل بن حنیف

او دوست بزرگ علی (ع) و با علی (ع) از مدینه به بصره آمد و علی (ع) او را به ولایت فارس منصوب کرد.

5

عثمان بن حنیف

بردار سهل و فرد بسیار محبوب علی (ع) بود و او را در زمان خلافت به ولایت بصره منصوب نمود.

6

البرئه بن غریب الانصاری

قبیله خزرج که با علی (ع) به کوفه آمد و در رکابش در جمل و صفین و نهروان جنگید.

7

ابن بن کعب

از شعبه نبو خزرج و یکی از رهبران فقها و قاریان قرآن در میان انصار بود.

8

ابوذر بن جندب الغفاری

یکی از چهار رکن شیعه بود که خلیفه عثمان او را به زادگاهش در ربذه تبعید کرد و در آنجا غریبانه درگذشت.

9

عمار بن یاسر

یکی از چهار رکن اولین شیعیان و دوستدان آن حضرت بود.

10

المقداد بن عمرو

مردی از عربستان جنوبی و یکی از چهار رکن اولیه شیعیان بود.

11

سلمان الفارسی

ایرانی الاصل و یکی از پیروان سرسخت علی (ع) بود.

12

الزبیر بن العوام

در ابتدا از حامیان محکم علی (ع) بود که بعدا در زمان خلافت علی (ع) قائله جمل را راه انداخت.

13

خالد بن سعد

از طایفه بنی امیه و تنها کسی از قبیله اش که به طرفداری از علی (ع) در مقابل جانشینی ابوبکر مقاومت کرد.

جدول شماره یک- افرادی که از بیعت با ابوبکر سرباز زده و به تبعیت علی (ع) و ناچاراً بعدها بیعت کردند.1

 

 

گزیده ای از کلمات قصار حضرت امیرالمومنین علی (ع)1

1) یکدم به مرگ بیندیشید در آستان مرگ لذت های جهان پایان گیرند ولی توده های گناه بر روی هم انباشته بمانند.

2) شوخی و شوخ چشمی خرد را خوار می سازد.

3) آنکس که گناهان کوچک را ناچیز شمارد خیره سرانه به گناهان بزرگ در افتد.

4) من همدمی دلنوازتر از تسلیم و رضا و میراثی سرشارتر از علم و هنر و جمالی دلاراتر از ادب نمی شناسم.

5) با کسان آنچنان باشید که در زندگانی شما شادمان باشند و بر مرگ شما گریبان بدرانند.

6) بنیان فقر و فنا نادانیست و هرگز نفس نادان روی غنا نبیند.

7) از مردم جاهل بدور بمانید، زیرا عنصر جاهل کانون زیان است، اگرچه همی بکوشد که سود رساند.

8) پشتیبانی که هرگز در هم نشکند، مشورت با خردمندان است.

9) آن لذت که با ذلت توام باشد، هرگز گوارا مباد.

10) کسی نباید جز به خدای خود امیدوار باشد و هیچ کس نباید جز از گناه بخود بهراسد.

11) ایمان را چهار ستون است : توکل بر خداوند، واگذارنمودن کارها به او، خواست او رضا دادن و تسلیم او و امر او بودن.

12) شکیبایی دو گونه است : شکیبایی در مصیبت که نیکوست و بهتر از آن صبر در برابر گناه است یعنی خودداری از آن

13) مومن به هنگام هیجانات جامعه، متین و به هنگام گرفتاری شکیبا و در وقت گشایش سپاس گذار است.

14) هر کس بتواند چهار صفت را از خود دور کند سزاوار است که ناملایمی نبیند : شتابزدگی، خودپسندی، لجاجت، تنبلی.

شعر همای رحمت در مدح امیرالمومنین (ع) از استاد شهریار1

آیت الله مرعشی نجفی شبی در خواب دید که مولا علی (ع) در جمعی با شاعران اهل بیت (ع) بود که از شهریار خواست که شعرش را بخواند و او این شعر را در مدح علی (ع) چنین سرود :

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا                  که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین                 به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند                       چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ                 به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن                    که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من              چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب                     که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوشت عهد بندد زمیان پاکبازان                     چو علی که می تواند که به سر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت                 متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را
به دو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت              که زکوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آنکه شاید برسد به خاک پایش                    چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان                که زجان ما بگردان ره آفت قضا را
چو زنم چو نای هر دم ز نوای شوق تو دم                که من غریب خوش تر بنوازد این نوا را
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی                    به پیام شنایی بنوازد آشنا را
زنوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب             غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا

 

نتیجه

   در این کوتاه سخن ضروری است بر اساس آنچه که در این تحقیق مورد بحث قرار گرفت، نتایج حاصله را تشریح سازیم :

پیامبر اکرم (ص) در طول مدت 23 سال بدنبال نهادینه ساختن عدل و برادری و برابری و مساوات در بین جامعه ی اسلامی بود و ملاک برتری افراد را فقط بواسطه ی تقوی عنوان فرمودند. اما به محض رحلت آن حضرت، ارزش های جاهلی و امتیازات قبیله ای احیاء شد که به تجزیه ی وحدت سیاسی،فکری جامعه مسلمین انجامید و در این میان با رای چند نفر ابوبکر به خلافت رسید و علی بن ابیطالب (ع) که تداوم بخش رسالت رهبری الهی پیامبر (ص) بر اساس نص بود از رهبری جامعه کنار گذاشته شد. در این راستا علی (ع) به جهت حفظ حرمت پیامبر (ص) که هنوز مراسم کفن و دفن آن حضرت به اتمام نرسیده بود و به زعم اینکه قبلاً جانشینی او در دعوت خویشاوندان و در غدیر خم و... اعلام شده است در جلسه ی سقیفه حضور نیافت و حاضران در سقیفه با تصور اینکه علی (ع) تمایلی به کسب قدرت ندارد والا در سقیفه حاضر می شد به خاطر درگیریهای ممتد دو قبیله اوس و خزرج با همدیگر و اینکه نمی خواستند که دیگری بر آنها زعامت و رهبری داشته باشند و باز با تیزهوشی عمر بن خطاب و پیش دستی ابوبگر با همراهی ابوعبیده جراح به یکباره و با عجله به رای چند نفر از حاضرین در سقیفه، ابوبکر به جانشینی پیامبر (ص) انتخاب شد و علی (ع) برای بدست آوردن حق الهی خویش به تلاش های گسترده ای در جهت بسیج عمومی و فکری مسلمانان دست زد، لیکن برای جلوگیری از تفرقه بین مسلمین، دفع خطر مرتدین و پیامبران دروغین و خطر امپراطوری رم شرقی که مترصد شکافی در جامعه مسلمین بود و هم اینکه به جهت حفظ جان خاندان اهل بیت (ع) به جهت اصل تزاحم سکوت را پیشه ساخت در حالی که به فرموده خودش خار در چشم و استخوان در گلو بود و به دیدگان خود می نگریست که میراثش را به غارت می برند.

 

کتابنامه

1-ابن ابی الحدید، جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه، دکتر محمود مهدوی دامغانی،ج3، چاپ اول، تهران، نشر نی، 1369.

2-ابن اثیر، عزالدین علی، تاریخ کامل، دکتر سید محمد حسین روحانی، ج3، چاپ اول، تهران، انتشارات اساطیر، 1371.

3) جعفریان، رسول،تاریخ خلفا از رحلت پیامبر (ص) تا زوال امویان ( 11-132ه )، چاپ چهارم، قم، انتشارات دلیل ما، 1385.

4) جعفری، سیدحسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، سیدمحمد تقی آیت الهی، چاپ پانزدهم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1364.

5) خواند میر، غیاث الدین بن همام الدین الحسینی، تاریخ حبیب السیر، محمد دبیر سیاقی، ج2، چاپ دوم، تهران، انتشارات کتابفروشی خیام، 1353.

6) دشتی، محمد، نهج البلاغه حضرت امیرالمومنین (ع)، چاپ هفتم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، 1384.

7) شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان، چاپ نوزدهم، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1375.

8) فاضل، جواد، زندگانی حضرت علی (ع)، علی اصغر عبداللهی، چاپ دوم، تهران، افراسیاب، 1380.

9) قائدان، اصغر، تحلیلی بر مواضع سیاسی علی بن ابیطالب (ع)، چاپ سوم،  تهران، امیر کبیر، 1378.

10) همدانی، رفیع الدین اسحاق بن محمد، سیرت رسول الله، سیرت ابن اسحاق، چاپ اول، تهران، انتشارات نشر مرکز، 1373.

11) یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، محمد ابراهیم آیتی، ج1، چاپ ششم، تهران شرکت انتشارات علی و فرهنگی، 1371.

12) منابع اینترنتی :

1) www.antisonni.blogsky.com

2) www.hawzah.net

3) www. asheghoone.com

 



1 – شهیدی،سیدجعفر، تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1375، ص 106

2 – ( 11/8/ 89 ) www.hawzah.net

3  - جعفری، سیدحسین محمد: تشیع در مسیر تاریخ، سیدمحمد تقی آیت اللهی، چاپ پانزدهم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1364،ص41

1 – شهیدی، سیدجعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 17

1 – یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، محمدابراهیم آیتی،ج1، چاپ ششم، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی،1371،ص 522

2 – جعفریان، رسول، تاریخ خلفا از رحلت پیامبر(ص) تا زوال امویان، چاپ چهارم، قم، انتشارات دلیل ما، 1385،ص21.

3 – یعقوب، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج1، ص 527

1 – ابن ابی الحدید، جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه، دکتر محمود مهدوی دامغانی،ج3، چاپ اول، تهران، نشر نی، 1369، ص 150

2 – همان منبع، ص 144.

3 – همدانی، رفیع الدین اسحاق بن محمد ( ابن اسحاق)، سیرت رسول الله، سیرت ابن اسحاق، چاپ اول، تهران، انتشارات مرکز،1373، ص 553

1 – قائدان، اصغر، تحلیلی بر مواضع سیاسی علی بن  ابیطالب(ع) پس از رحلت پیامبر (ص) تا قتل عثمان بن عفان، چاپ سوم،تهران، امیر کبیر، 1378، ص 48-53.

1 – ( 1/8/89 ) www.hawzah.net

1 – قائدان، اصغر، تحلیلی بر مواضع سیاسی یعلی بن ابیطالب (ع)، ص 91-93

1 – خواندمیر، غیاث الدین بن همان الدین حسینی، تاریخ حبیب السیر، محمد دبیر سیاقی، ج2، چاپ دوم تهران، انتشارات کتابفروشی خیام، 1353، ص 9-10

2 – ( 1/12/2010 ) www.antisonni.blogsky.com

1 – دشتی، محمد، نهج البلاغه حضرت امیر المومنین (ع)، چاپ هفتم، تهران، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، 1384،ص45

2 – همان منبع، ص 381

1 – جعفری، سیدمحمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه سیدمحمد تقی آیت اللهی، چاپ پانزدهم، تهران :دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1364، ص 68-70

1 –فاضل،جواد،زندگانی حضرت علی (ع)، علی اصغر عبداللهی، چاپ دوم، تهران، افراسیاب، 1380، ص 544-565.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد